گنجور

شمارهٔ ۴۳

یا حبیبی و قرة العینی
انا عینک و عینک عینی
به حقیقت یکی بود بی شک
در ظهور این دوئی نمود آن یک
احولست آنکه یک دو می بیند
چون دو بیند یگانه ننشیند
صوت صادق بود صدا کاذب
راز صادق مگوی با کاذب
صفت و ذات واحدش خوانند
بی صفت ذات را احد دانند
به صفت ذات او توان دانست
هر که دانست آنچنان دانست
آنکه دانیم ذات موصوفست
حضرت اوست آنکه مکشوفست
گنج و نا گنج نزد او گنجد
گنج او در دلم نکو گنجد
عاشقانی که عین یکدگرند
عین خود را به عین خود نگرند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا حبیبی و قرة العینی
انا عینک و عینک عینی
هوش مصنوعی: ای محبوب من و روشنی چشمانم، من چشم توام و تو چشم منی.
به حقیقت یکی بود بی شک
در ظهور این دوئی نمود آن یک
هوش مصنوعی: در واقع، حقیقت واحدی وجود دارد و در عین حال، دوگانگی و تفاوتی در ظاهر آن دیده می‌شود.
احولست آنکه یک دو می بیند
چون دو بیند یگانه ننشیند
هوش مصنوعی: آن کسی که فقط دو چیز را می‌بیند، مثل این است که نمی‌تواند به یگانگی و وحدت برسد. چون وقتی که به جدایی و دوگانگی نگاه کند، نمی‌تواند درک کند که در پس آن، یک حقیقت واحد وجود دارد.
صوت صادق بود صدا کاذب
راز صادق مگوی با کاذب
هوش مصنوعی: صدای راستین را تنها باید به راستی بیان کرد و نباید رازهای واقعی را با کسانی که نادرست هستند در میان گذاشت.
صفت و ذات واحدش خوانند
بی صفت ذات را احد دانند
هوش مصنوعی: او را به عنوان موجودی که فقط یک ذات و صفت دارد می‌شناسند و به همین خاطر، او را یگانه و بی‌نظیر می‌دانند.
به صفت ذات او توان دانست
هر که دانست آنچنان دانست
هوش مصنوعی: هرکس که حقیقت وجود او را بشناسد و صفاتش را درک کند، به خوبی می‌داند که چگونه او واقعی است و چه خصوصیاتی دارد.
آنکه دانیم ذات موصوفست
حضرت اوست آنکه مکشوفست
هوش مصنوعی: آنکه ما را به دانش و علمش آشنا کرده، همان اوست که حقیقت او برای ما روشن و نمایان شده است.
گنج و نا گنج نزد او گنجد
گنج او در دلم نکو گنجد
هوش مصنوعی: او می‌تواند هر نوع ثروتی را در دلش جا دهد و ارزش واقعی او در محبت و نیکی‌اش نهفته است.
عاشقانی که عین یکدگرند
عین خود را به عین خود نگرند
هوش مصنوعی: محبت‌ورزانی که شبیه هم هستند، به درون خودشان و همدیگر نگاه می‌کنند و خود را در دیگری می‌بینند.