قطعهٔ شمارهٔ ۸۲
بنمود جمال او به خوابم
گفتم باشد مگر جمالش
بیدار شدم ز خواب مستی
نه نقش بماند نه خیالش
نه من ماندم نه غیر او هم
او ماند و کمال پر کمالش
از ما اثری نماند با ما
با او نبود کسی مجالش
دریاب به ذوق نعمت الله
این دولت و مال لایزالش
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بنمود جمال او به خوابم
گفتم باشد مگر جمالش
هوش مصنوعی: در خواب زیبایی او را دیدم و به خود گفتم شاید زیباییاش واقعی باشد.
بیدار شدم ز خواب مستی
نه نقش بماند نه خیالش
هوش مصنوعی: از خواب عمیق و سرخوشی بیدار شدم، دیگر نه از تصویر آن حالت خبری مانده و نه از یادش چیزی در ذهنم باقی است.
نه من ماندم نه غیر او هم
او ماند و کمال پر کمالش
هوش مصنوعی: نه من باقی ماندم و نه دیگری، بلکه تنها او باقی مانده است و کمالش پر از کمالات است.
از ما اثری نماند با ما
با او نبود کسی مجالش
هوش مصنوعی: با ما کسی نبود که فرصتی بدهد تا اثری از ما باقی بماند.
دریاب به ذوق نعمت الله
این دولت و مال لایزالش
هوش مصنوعی: به نعمتهای خداوند و ثروت همیشگیاش توجه کن و از آن بهرهمند شو.