قطعهٔ شمارهٔ ۱۳۰
منت خدای را که ندارم به هیچ باب
از هیچکس به غیر خدا هیچ منتی
در پای گل نشسته و بر سرو قامتش
دل بسته ایم وه که چه عالیست همتی
بر دوستان مبارک و بر دشمنان چنان
هستیم از خدای بر این خلق رحمتی
مائیم و سرخوشان خرابات کوی عشق
جامی و ساقئی و حضوری و صحبتی
روزی نشد ملول دل بنده ای ز ما
یاری ز ما نیافت کسی هیچ زحمتی
داریم نعمت الله و از خلق بی نیاز
ای جان من کراست چنین خوب نعمتی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منت خدای را که ندارم به هیچ باب
از هیچکس به غیر خدا هیچ منتی
هوش مصنوعی: من خدا را سپاسگزارم که به هیچ کسی و هیچ چیزی وابسته نیستم و از هیچ کس جز خدا توقعی ندارم.
در پای گل نشسته و بر سرو قامتش
دل بسته ایم وه که چه عالیست همتی
هوش مصنوعی: ما در کنار گل نشستهایم و دل به قامت بلند سرو دادهایم. ای کاش همت و ارادهامان نیز به همین خوبی بود.
بر دوستان مبارک و بر دشمنان چنان
هستیم از خدای بر این خلق رحمتی
هوش مصنوعی: برای دوستان ما خیر و برکت است و برای دشمنان هم به همین صورت. ما از خداوند برای این مخلوق، رحمت و بخشش میخواهیم.
مائیم و سرخوشان خرابات کوی عشق
جامی و ساقئی و حضوری و صحبتی
هوش مصنوعی: ما در کنار خوشگذرانان و خوشنوشان در جایی که عشق جریان دارد، به خوشحالی و لذت زندگی میپردازیم و همراه با شراب و مینوشیم و از محضر دوستان بهرهمند میشویم.
روزی نشد ملول دل بنده ای ز ما
یاری ز ما نیافت کسی هیچ زحمتی
هوش مصنوعی: هیچگاه دل هیچ بندهای از ما ناامید نشده است، و هیچکس از ما در هیچ زمانی زحمتی نکشیده است.
داریم نعمت الله و از خلق بی نیاز
ای جان من کراست چنین خوب نعمتی
هوش مصنوعی: ما از نعمتهای خداوند بهرهمند هستیم و به هیچ کس نیاز نداریم. ای جانم، چنین نعمتی چه کسی را دارد؟

شاه نعمتالله ولی