گنجور

غزل شمارهٔ ۸۸۴

خوش خیالی نقش بسته آن نگار
نقش او بر پردهٔ دیده نگار
صورت و معنی به هم آمیخته
آنچه پنهان بود گشته آشکار
جام می بستان لبش را بوسه ده
یک دمی با همدمی همدم بر آر
چشم مستش می برندان می دهد
رند سرمست است و ساقی درخمار
مظهر ما ظاهر است اما یکی است
گرچه باشد مظهر او صدهزار
ذره ذره هر چه آید در نظر
آفتابی می نماید بی غبار
گرچه سید رفت از دنیا ولی
نعمت الله ماند از وی یادگار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش خیالی نقش بسته آن نگار
نقش او بر پردهٔ دیده نگار
هوش مصنوعی: خوش خیالی به شکل تصویر زیبایی از آن معشوق بر صفحه چشم من نقش بسته است.
صورت و معنی به هم آمیخته
آنچه پنهان بود گشته آشکار
هوش مصنوعی: ظاهر و باطن در هم فرورفته و آنچه که تا کنون مخفی بود، حالا نمایان شده است.
جام می بستان لبش را بوسه ده
یک دمی با همدمی همدم بر آر
هوش مصنوعی: جام می باغ را بوسه‌ای بر لبش بزن و لحظه‌ای با همراه خود در کنار هم بگذرانید.
چشم مستش می برندان می دهد
رند سرمست است و ساقی درخمار
هوش مصنوعی: چشم شیدایش آتش عشق را در دل می‌افروزد. آن می‌گسار سرخوش و مست است و یار او در حالت خماری به سر می‌برد.
مظهر ما ظاهر است اما یکی است
گرچه باشد مظهر او صدهزار
هوش مصنوعی: ظاهر ما نمود بیرونی است، اما در واقع تنها یک حقیقت وجود دارد، هر چند که مظاهر آن می‌تواند به هزاران شکل مختلف باشد.
ذره ذره هر چه آید در نظر
آفتابی می نماید بی غبار
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دید ما قرار گیرد، به مانند نوری درخشان و بدون زنگار به نظر می‌رسد.
گرچه سید رفت از دنیا ولی
نعمت الله ماند از وی یادگار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه سید از دنیا رفت، اما نعمت‌های خداوند همچنان به‌جا مانده و یاد او در دل‌ها باقی است.