غزل شمارهٔ ۸۸۰
منم آئینهٔ حقیقت یار
گرچه باشد حقیقت آینه دار
نور چشم من است و در دیده
نیست جز روی خوب او دیدار
خانه خالی و یار در خلوت
لیس فی الدار غیره دیار
در خرابات عشق می گردیم
عاشق و رند و لاابالی وار
نتوان یافت در همه عالم
همچو من دردمند دُردی خوار
فارغ از محتسب گرفته شراب
آمده مست بر سر بازار
همدمم جام و محرمم باده
نعمت الله حریف و ساقی یار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منم آئینهٔ حقیقت یار
گرچه باشد حقیقت آینه دار
هوش مصنوعی: من نماینده واقعیت هستم، هرچند که ممکن است واقعیت بهنوعی نمایشدهنده باشد.
نور چشم من است و در دیده
نیست جز روی خوب او دیدار
هوش مصنوعی: نور چشم من اوست و در چشمانم جز زیبایی او را نمیبینم.
خانه خالی و یار در خلوت
لیس فی الدار غیره دیار
هوش مصنوعی: خانه خالی است و تنها یار در فضای تنهایی، جز او در این خانه هیچ کس نیست.
در خرابات عشق می گردیم
عاشق و رند و لاابالی وار
هوش مصنوعی: در مکانهای عاشقانه و بیقید و بند پرسه میزنیم، به عنوان افرادی عاشق و آزاداندیش.
نتوان یافت در همه عالم
همچو من دردمند دُردی خوار
هوش مصنوعی: در تمام دنیا نمیتوان کسی را پیدا کرد که مانند من در درد و رنج باشد و به نوعی در سختیها و مشکلات خود را فدای خوشیهای دیگران کرده باشد.
فارغ از محتسب گرفته شراب
آمده مست بر سر بازار
هوش مصنوعی: در اینجا به خاطر نظارت هایی که وجود دارد، کسی بیخبر از قضاوت و محدودیتها، به بازار آمده و مشغول نوشیدن شراب است. او در حالتی خوش و سرمست به سر میبرد و از مسائل و نگرانیهای اطرافش غافل است.
همدمم جام و محرمم باده
نعمت الله حریف و ساقی یار
هوش مصنوعی: دوست من، نوشیدنیام در کنار هم است و با لذت از نعمتهای الهی بهرهمندم. رفیق و باریار من همیشه در کنارم هستند.