غزل شمارهٔ ۸۷۹
مو نمی گنجد میان ما و یار
عشق در جانست و جانان در کنار
رند و قلاشیم ای زاهد برو
لا ابالی ایم ساقی می بیار
عاشق و مستیم و با رندان حریف
عاقل هشیار را با ما چه کار
ذوق عاشق تا به کی جوئی ز عقل
روی گل را چند می خاری به خار
خود چه داند عقل ذوق عاشقی
خود که باشد او و چون او صدهزار
در سرم سودا و جام می به دست
بر یمینم عشق و ساقی بر یسار
درد دل دارم اگر نالم بسوز
ناله ام بشنو ولی معذور دار
در هزار آئینه بنماید یکی
آن یکی در هر یکی خوش می شمار
در خرابات مغان دیگر مجو
همچو سید دردمند و درد خوار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مو نمی گنجد میان ما و یار
عشق در جانست و جانان در کنار
هوش مصنوعی: محبت و علاقه ما به یکدیگر فراتر از یک مو باریک است. عشق در وجود ما جریان دارد و محبوب ما در کنارش قرار دارد.
رند و قلاشیم ای زاهد برو
لا ابالی ایم ساقی می بیار
هوش مصنوعی: ما افرادی آزاد و بیپروا هستیم و به زندگی بیقید و شرط خود ادامه میدهیم. ای زاهد، بهتر است که به راه و رسم خود ادامه دهی و ما را به حال خود بگذاری. حالا بیا و شراب بیاور تا از زندگی لذت ببریم.
عاشق و مستیم و با رندان حریف
عاقل هشیار را با ما چه کار
هوش مصنوعی: ما عاشق و شاداب هستیم و با افراد باهوش و خردمند چه ارتباطی داریم.
ذوق عاشق تا به کی جوئی ز عقل
روی گل را چند می خاری به خار
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عاشقانه را نمیتوان با عقل و منطق جستجو کرد، چرا که عقل به تنهایی قادر به درک زیباییها و لطافتهای عشق نیست. در این مسیر، حتی اگر درد و رنجی وجود داشته باشد، مانند خارهایی که در گل وجود دارند، باز هم نمیتوان از زیبایی و جذابیت عشق غافل شد.
خود چه داند عقل ذوق عاشقی
خود که باشد او و چون او صدهزار
هوش مصنوعی: عقل انسانی نمیتواند به درستی درک کند که عشق حقیقی چیست و ذات آن چه تجربهای است، زیرا عشق به قدری عمیق و پیچیده است که حتی عقل نیز قادر به درک تمام زوایا و جنبههای آن نیست.
در سرم سودا و جام می به دست
بر یمینم عشق و ساقی بر یسار
هوش مصنوعی: در ذهنم فکرهای شگفت و افکار پریشان دارم و در دستم یک لیوان شراب است. در سمت راست من عشق و در سمت چپم ساقی حضور دارند.
درد دل دارم اگر نالم بسوز
ناله ام بشنو ولی معذور دار
هوش مصنوعی: اگر من از دردهایم بگویم و گریه کنم، صدایم را بشنو، اما مرا ببخش که چنین میکنم.
در هزار آئینه بنماید یکی
آن یکی در هر یکی خوش می شمار
هوش مصنوعی: در هزار آینه، هر یک از آینهها به خوبی خود را نشان میدهد و در هر کدام از آنها، تصویر دیگری هم وجود دارد که به خوبی دیده میشود.
در خرابات مغان دیگر مجو
همچو سید دردمند و درد خوار
هوش مصنوعی: در میخانهی مغان دیگر به دنبال کسی مثل سید دردمند و رنجکشیده نگرد.