گنجور

غزل شمارهٔ ۸۷۸

در ترقی همیشه باش ای یار
در تنزل مباش چون اغیار
جام می عاشقانه خوش می نوش
تا که گردی ز عمر برخوردار
نزد ما موج و بحر هر دو یکیست
غیر ما نیست اندک و بسیار
گر یکی در هزار پیش آید
آن یکی را هزار خوش بشمار
جان جاوید اگر همی جوئی
جان به جانان خویشتن بسپار
سر موئی اگر حجاب بود
از میان آن حجاب را بردار
کار عشق است و کار ما این است
نعمت الله به کار خود بگذار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در ترقی همیشه باش ای یار
در تنزل مباش چون اغیار
هوش مصنوعی: ای دوست، همواره در حال پیشرفت و ترقی باش، همچون دیگران به پایین سقوط نکن.
جام می عاشقانه خوش می نوش
تا که گردی ز عمر برخوردار
هوش مصنوعی: با لذت میخوارگی کن و از زندگی لذت ببر، چرا که به زودی عمرت به پایان خواهد رسید.
نزد ما موج و بحر هر دو یکیست
غیر ما نیست اندک و بسیار
هوش مصنوعی: از دید ما، موج و دریا هیچ تفاوتی ندارند؛ غیر از ما، هیچ چیز کوچک و بزرگی وجود ندارد.
گر یکی در هزار پیش آید
آن یکی را هزار خوش بشمار
هوش مصنوعی: اگر کسی یک بار در میان هزار نفر پیدا شود، باید آن یکی را هزار بار خوشحال و خوشبخت بدانیم.
جان جاوید اگر همی جوئی
جان به جانان خویشتن بسپار
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زندگی ابدی هستی، برای رسیدن به آن باید وجود خود را به معشوق خود بسپاری.
سر موئی اگر حجاب بود
از میان آن حجاب را بردار
هوش مصنوعی: اگر حتی پوست مویی هم مانع جدایی ما شده باشد، آن مانع را کنار بزن.
کار عشق است و کار ما این است
نعمت الله به کار خود بگذار
هوش مصنوعی: کار عشق و فعالیت ما همین است که نعمت‌های خدا را در کارهای خود به بهره‌وری برسانیم.