غزل شمارهٔ ۸۷۲
بی رخ جانان به گلزارم چه کار
بی هوای او به بازارم چه کار
گر نه کار و بار عشق او بود
با سر و سودای هر کارم چه کار
گر نباشد عکس او در جام می
با شراب عشق خمارم چه کار
دل به یمن عشق او شد تندرست
با صدای عقل بیمارم چه کار
جان من گر نه به کام او بود
با مراد جان افکارم چه کار
من انالحق گفته ام در عشق او
ورنه چون منصور بر دارم چه کار
ورنه با گفتار بسیارم چه کار
گفته های نعمت الله قول اوست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی رخ جانان به گلزارم چه کار
بی هوای او به بازارم چه کار
هوش مصنوعی: بدون چهره محبوبم در باغ چه کار میتوانم بکنم؟ بیحضور او در دنیا چه فایدهای دارد؟
گر نه کار و بار عشق او بود
با سر و سودای هر کارم چه کار
هوش مصنوعی: اگر عشق او در کارهایم نبود، دیگر چه اهمیتی داشت که با سر و عشق به چه چیزی مشغول باشم؟
گر نباشد عکس او در جام می
با شراب عشق خمارم چه کار
هوش مصنوعی: اگر تصویر او در جام می وجود نداشته باشد، با شراب عشق، چه فایدهای برای من دارد؟
دل به یمن عشق او شد تندرست
با صدای عقل بیمارم چه کار
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق او شفا پیدا کرد، اما عقل بیمارم چه راهی دارد؟
جان من گر نه به کام او بود
با مراد جان افکارم چه کار
هوش مصنوعی: اگر جان من مورد توجه او نباشد، دیگر به چه دردی میخورد که افکار و آرزوهایم را داشته باشم؟
من انالحق گفته ام در عشق او
ورنه چون منصور بر دارم چه کار
هوش مصنوعی: من در عشق او به حقیقت رسیدهام، وگرنه چه تفاوتی دارد که مانند منصور به دار آویخته شوم؟
ورنه با گفتار بسیارم چه کار
گفته های نعمت الله قول اوست
هوش مصنوعی: اگرچه من حرفهای زیادی برای گفتن دارم، اما در واقع این گفتهها از نعمتالله است که بیانکننده حقیقت هستند.