غزل شمارهٔ ۸۶۱
عشق بازی از سر جان درگذر
کفر را بگذار و ایمان در گذر
دنیی و عقبی به این و آن گذار
همچو ما از این و از آن درگذر
زاهدان گر عیب رندان می کنند
درگذر از جرم ایشان درگذر
دُرد دردش نوش کن گر عاشقی
دردمندانه ز درمان درگذر
از دوئی بگذر که تا یابی یکی
بشنو و چون شیر مردان درگذر
در طریق عاشقی مردانه رو
تا بیابی ذوق مستان در گذر
بی تکلف نعمت الله را بجوی
در خیال نقش بندان در گذر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق بازی از سر جان درگذر
کفر را بگذار و ایمان در گذر
هوش مصنوعی: عشق را با تمام وجود تجربه کن و از کفر بگذر، ایمان را در مسیر زندگی قرار بده.
دنیی و عقبی به این و آن گذار
همچو ما از این و از آن درگذر
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت را به دیگران واگذار و خودت تنها در میان این دنیای فانی و ناپایدار بگذر.
زاهدان گر عیب رندان می کنند
درگذر از جرم ایشان درگذر
هوش مصنوعی: اگر زاهدان عیوب و خطاهای رندان را میبینند، بهتر است از آنها چشمپوشی کنند و از گناهان آنها بگذرند.
دُرد دردش نوش کن گر عاشقی
دردمندانه ز درمان درگذر
هوش مصنوعی: اگر عاشق واقعی هستی و دردی در دل داری، باید با درد خود مدارا کنی و آن را بپذیری. به درمانهای دیگر فکر نکن و فقط درد را به عنوان بخشی از عشق و زندگیات بپذیر.
از دوئی بگذر که تا یابی یکی
بشنو و چون شیر مردان درگذر
هوش مصنوعی: از دوگانگی و تفکرات متعارض فراتر برو، تا به اتحاد و یکپارچگی برسی. با اقتدار و شهامت مانند شیر پیش برو و از موانع عبور کن.
در طریق عاشقی مردانه رو
تا بیابی ذوق مستان در گذر
هوش مصنوعی: در راه عشق با شجاعت پیش برو تا به لذت و شوری که در این مسیر وجود دارد، دستیابی پیدا کنی.
بی تکلف نعمت الله را بجوی
در خیال نقش بندان در گذر
هوش مصنوعی: بدون هیچ زحمتی، نعمتهای خدا را در جستجوی خود بیاب و به تصویرگران در حال حرکت توجه کن.