گنجور

غزل شمارهٔ ۸۶۰

بیا از بود و از نابوده بگذر
از این دردسر بیهوده بگذر
ز غیرت غیر او از دل به در کن
ز غیرش چون من فرسوده بگذر
وسیله گر تو را عقل است بگذر
ز مقصودی و از مقصوده بگذر
از این دنیای بی حاصل چه حاصل
مشو آلوده و آسوده بگذر
اگر داری هوای گنج شاهی
ز پول قلب سیم اندوده بگذر
بد اندیشی اگر گوید تو را بد
تو نیکی کن سخن نشنوده بگذر
حریف سید سرمست ما باش
ز فرمان خود و فرموده بگذر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا از بود و از نابوده بگذر
از این دردسر بیهوده بگذر
هوش مصنوعی: بیایید از آنچه داریم و آنچه نداریم بگذریم و از این مشکلات بی‌فایده رها شویم.
ز غیرت غیر او از دل به در کن
ز غیرش چون من فرسوده بگذر
هوش مصنوعی: دوری از غیر او را از دل دور کن و مثل من از خستگی این فاصله عبور کن.
وسیله گر تو را عقل است بگذر
ز مقصودی و از مقصوده بگذر
هوش مصنوعی: اگر عقل و درک داری، از هدف و چیزهایی که به آن می‌خواهی برسی، عبور کن و از خواسته‌هایت نیز دل بکن.
از این دنیای بی حاصل چه حاصل
مشو آلوده و آسوده بگذر
هوش مصنوعی: از این دنیا که فاقد ارزش و فایده است، چه چیزی به دست می‌آوری؟ سعی کن از آن دوری کنی و به آرامی عبور کنی.
اگر داری هوای گنج شاهی
ز پول قلب سیم اندوده بگذر
هوش مصنوعی: اگر به دنبال ثروت و دارایی بزرگی هستی، از عشق و دوستی که به ظاهری زودگذر و ناپایدار (مانند نقره) وابسته است، عبور کن.
بد اندیشی اگر گوید تو را بد
تو نیکی کن سخن نشنوده بگذر
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو بدی کند و سخن ناپسند بگوید، تو با او خوب رفتار کن و به حرف‌هایش توجه نکن.
حریف سید سرمست ما باش
ز فرمان خود و فرموده بگذر
هوش مصنوعی: دوست ما که در حال خوشی و شادابی است، از دستورات و خواسته‌های خود عبور کن و به او پیوند داشته باش.