غزل شمارهٔ ۸۶
عاشقی دریادلی از ما طلب
آن چنان گوهر در این دریا طلب
نقد گنج کنت کنزا را بجو
از همه اسما مسمی را طلب
هر که یابی دامن او را بگیر
حضرت یکتای بی همتا طلب
در وجود خویشتن سیری بکن
آنچه گم کردی همه آن جا طلب
چشم ما از نور رویش روشنست
نور او در دیدهٔ بینا طلب
هیچ شیئی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله در همه اشیا طلب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقی دریادلی از ما طلب
آن چنان گوهر در این دریا طلب
هوش مصنوعی: عاشقی که دلش بزرگ و پر از احساس است، از ما میخواهد که در این دریا، در جستجوی چنین گوهری باشیم.
نقد گنج کنت کنزا را بجو
از همه اسما مسمی را طلب
هوش مصنوعی: ثروت و گنج درونی خود را از میان همه نامهای ظاهری و دنیوی دریاب و به دنبال حقیقت باش.
هر که یابی دامن او را بگیر
حضرت یکتای بی همتا طلب
هوش مصنوعی: هر که را دیدی که به کمال نزدیک است و صفات خوب دارد، دامن او را بگیر و به دنبال یکتای بینظیر برو.
در وجود خویشتن سیری بکن
آنچه گم کردی همه آن جا طلب
هوش مصنوعی: درون خودت را خوب بررسی کن، زیرا تمام آنچه که دنبالش میگردی و گم کردهای، در همانجا حضور دارد.
چشم ما از نور رویش روشنست
نور او در دیدهٔ بینا طلب
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر نور چهرهاش روشن است، و هر کسی که چشم بینا دارد، باید دنبال نور او باشد.
هیچ شیئی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله در همه اشیا طلب
هوش مصنوعی: هیچ چیزی بدون نعمت خدا وجود ندارد و نعمت خدا در همه چیز حاضر و مورد جستجو است.