گنجور

غزل شمارهٔ ۸۵

دردمندانه بیا ما را طلب
درد دل جانا ز بودردا طلب
در چنین دریای بی پایان درآ
عین ما را هم ز عین ما طلب
طالب و مطلوب را با هم نگر
جای آن بی جای ما هر جا طلب
چشم ما روشن به نور روی اوست
نور او در دیدهٔ بینا طلب
هر کجا کنجیست گنجی در ویست
گنج اسما در همه اشیا طلب
عارفانه دامن هر یک بگیر
حضرت یکتای بی همتا طلب
در خرابات مغان مستانه رو
نعمت الله را در آنجا وا طلب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دردمندانه بیا ما را طلب
درد دل جانا ز بودردا طلب
هوش مصنوعی: اینجا از عشق و دلتنگی سخن می‌گوید. می‌گوید: با حالتی پر از درد و رنج به سمت ما بیا و ما را به طلب یک دل‌نگرانی جمع کن. به دنبال کسی باش که به درد دل ما گوش دهد.
در چنین دریای بی پایان درآ
عین ما را هم ز عین ما طلب
هوش مصنوعی: در این دریای بی انتها، خود را وارد کن و وجود ما را از خودمان بخواه.
طالب و مطلوب را با هم نگر
جای آن بی جای ما هر جا طلب
هوش مصنوعی: کسی که به دنباله چیزی است و آنچه را که می‌جوید، در حقیقت به هم پیوسته‌اند. جایی که ما هستیم، بی‌معنا و بی‌مكان است، زیرا هر جا که جستجو کنیم، همان جاست که باید برویم.
چشم ما روشن به نور روی اوست
نور او در دیدهٔ بینا طلب
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر زیبایی او روشن و پرنور است؛ کسانی که بصیرت دارند باید نور او را در دل و چشمانشان جستجو کنند.
هر کجا کنجیست گنجی در ویست
گنج اسما در همه اشیا طلب
هوش مصنوعی: هر جایی که گوشه‌ای وجود داشته باشد، گنجی در آن نهفته است؛ گنج‌های نام‌ها و صفات در تمام اشیاء را جستجو کن.
عارفانه دامن هر یک بگیر
حضرت یکتای بی همتا طلب
هوش مصنوعی: از هر یک از عارفان کمک بگیر و به دنبال حقیقت یگانه و بی‌همتا بگرد.
در خرابات مغان مستانه رو
نعمت الله را در آنجا وا طلب
هوش مصنوعی: به مکان‌های خاص درستکاری و عشق برو و با شور و حالی که داری، نعمت‌های خدا را در آنجا جستجو کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۵ به خوانش سید جابر موسوی صالحی