گنجور

غزل شمارهٔ ۷۷

موج است و حباب و آب و دریا
هر چار یکی بود بر ما
هم آب و حباب و آب دریا
دریا داند حقیقت ما
بنگر به یقین که جز یکی نیست
هم قطره و جود سیل و دریا
می دانکه حجاب ما هم از ماست
ما را نبُود حجاب جز ما
بیگانه شوی ز هر دو عالم
گر زانکه تو را بود سر ما
تا رسته نگردی از من و ما
سید نشوی تو واصل ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موج است و حباب و آب و دریا
هر چار یکی بود بر ما
هوش مصنوعی: موج، حباب، آب و دریا هر چهار در حقیقت یکی هستند و هیچ تفاوتی بین آن‌ها وجود ندارد.
هم آب و حباب و آب دریا
دریا داند حقیقت ما
هوش مصنوعی: همه چیز از جمله آب، حباب و دریا در حقیقت به یک نوع واقعیت معنادار اشاره دارند که تنها درک آن برای دریا ممکن است.
بنگر به یقین که جز یکی نیست
هم قطره و جود سیل و دریا
هوش مصنوعی: نگاه کن به درستی که همه چیز در واقع یکی است؛ هم قطره، هم جود (بخشش) و هم سیل و دریا.
می دانکه حجاب ما هم از ماست
ما را نبُود حجاب جز ما
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که مانعی که بین ما و حقیقت وجود دارد، از خود ما نشأت می‌گیرد. در واقع، ما خود به نوعی باعث می‌شویم که نتوانیم حقیقت را به طور کامل درک کنیم و هیچ حاجب و مانعی غیر از خودمان وجود ندارد.
بیگانه شوی ز هر دو عالم
گر زانکه تو را بود سر ما
هوش مصنوعی: اگر دل به عشق ما بسپاری، از هر دو دنیا بیگانه خواهی شد.
تا رسته نگردی از من و ما
سید نشوی تو واصل ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که از تعلقات و دوگانگی‌ها رها نشوی، به مقام و جایگاه واقعی خود نمی‌رسی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۷ به خوانش سید جابر موسوی صالحی

حاشیه ها

1395/11/07 21:02
رها صوفی

سلام بست سوم بجای یقین ، نباید تعین باشه ؟
مرسی
فقط یک سوال بود ؟خودمم نمیدونم

1395/11/07 21:02
رها صوفی

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات

موج است و حباب و آب و دریا
هر چار یکی بود بر ما
هم آب و حباب و آب دریا
دریا داند حقیقت ما
بنگر به یقین که جز یکی نیست
هم قطره و جود سیل و دریا
می دانکه حجاب ما هم از ماست
ما را نبُود حجاب جز ما
بیگانه شوی ز هر دو عالم
گر زانکه تو را بود سر ما
تا رسته نگردی از من و ما
سید نشوی تو واصل ما