گنجور

غزل شمارهٔ ۶۹

عین دریائیم و دریا عین ما
نیست ما را ابتدا و انتها
بر در میخانه مست افتاده ایم
خانهٔ ما خوشتر از هر دو سرا
بینوایان خوش نوائی یافتند
بینوا شو گر همی خوانی نوا
گفتهٔ مستانهٔ ما را بخوان
عاشقانه خوش سرودی می سرا
دردمندیم و دوا درد دلست
درد ما همدرد ما داند دوا
سر به پای خم می افتاده ایم
بی حجاب ای عاشق عارف بیا
در طریقت خرقه ای پوشیده ایم
دست ما و دامن آل عبا
نعمت الله ساقی و ما رند و مست
گو بیا یاری که دارد ذوق ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عین دریائیم و دریا عین ما
نیست ما را ابتدا و انتها
هوش مصنوعی: ما همچون دریا هستیم و دریا به معنای واقعی ما نیست. ما دارای شروع و پایان نیستیم.
بر در میخانه مست افتاده ایم
خانهٔ ما خوشتر از هر دو سرا
هوش مصنوعی: ما در کنار میخانه خوابیده‌ایم و خانه‌مان را از هر دو جهان بهتر و خوش‌تر می‌دانیم.
بینوایان خوش نوائی یافتند
بینوا شو گر همی خوانی نوا
هوش مصنوعی: فقرا و نیازمندان به آهنگی زیبا و دلنشین دست یافتند. اگر تو هم می‌خواهی در زمره آن‌ها باشی، باید خود را به آن‌ها شبیه کنی.
گفتهٔ مستانهٔ ما را بخوان
عاشقانه خوش سرودی می سرا
هوش مصنوعی: وصف شورانگیز ما را با عشق بخوان، که خوشی و زیبایی در این سروده نهفته است.
دردمندیم و دوا درد دلست
درد ما همدرد ما داند دوا
هوش مصنوعی: ما در آلام و درد هستیم و تنها درمان واقعی درد دل، خود درد است. تنها کسی که می‌تواند درد ما را بفهمد و درمانش کند، همدرد ماست.
سر به پای خم می افتاده ایم
بی حجاب ای عاشق عارف بیا
هوش مصنوعی: ما در برابر عشق و می، بدون هیچ گونه پوششی خضوع می‌کنیم. ای عاشق و عارف، به ما بپیوند.
در طریقت خرقه ای پوشیده ایم
دست ما و دامن آل عبا
هوش مصنوعی: ما در مسیر خود لباس خاصی به تن داریم که نمادی از پیروی ما از اهل بیت و سیر و سلوک معنوی است.
نعمت الله ساقی و ما رند و مست
گو بیا یاری که دارد ذوق ما
هوش مصنوعی: خداوند به عنوان بخشنده نعمت‌ها، شراب می‌ریزد و ما در حال رندی و سرخوشی هستیم. بیا و کمک کن، چرا که روحیه ما این‌گونه است که باید از این لحظات لذت ببریم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۹ به خوانش سید جابر موسوی صالحی