گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۵

یک نفس یعقوب بی یوسف نبود
گرچه هجرانش به ظاهر می‌نمود
هر که را دیدی نمودی یوسفش
هر چه بشنیدی ز یوسف می‌شنود
تا مگر یوسف در آید از درش
در بر وی هر که بودی می‌گشود
هر که در کنعان بدیدی پیش او
یوسف مصری خود را می‌ستود
چون بر تخت این ظهورش را بیافت
سر حق خود دید از آن گردش سجود
هرچه بود و هست و خواهد بود اوست
هر چه باشد باشد از جود وجود
گر خلیل الله به صورت غایب است
نعمت اله یکدمی بی او نبود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک نفس یعقوب بی یوسف نبود
گرچه هجرانش به ظاهر می‌نمود
هوش مصنوعی: یعقوب بدون حضور یوسف همیشه در دلش او را حس می‌کرد، حتی اگر به نظر می‌رسید که از هم دور هستند و جدایی برایش مشهود است.
هر که را دیدی نمودی یوسفش
هر چه بشنیدی ز یوسف می‌شنود
هوش مصنوعی: هر کسی که دیدی، او را شبیه یوسف نشان دادی و هر چیزی که درباره یوسف شنیدی، از او می‌شنوی.
تا مگر یوسف در آید از درش
در بر وی هر که بودی می‌گشود
هوش مصنوعی: منتظر بود که یوسف از در وارد شود و هر کسی که بود، به احترام او در بر او باز می‌شد.
هر که در کنعان بدیدی پیش او
یوسف مصری خود را می‌ستود
هوش مصنوعی: هر کسی که در سرزمین کنعان یوسف را دید، تنها به تمجید و ستایش او پرداخته است.
چون بر تخت این ظهورش را بیافت
سر حق خود دید از آن گردش سجود
هوش مصنوعی: زمانی که او بر تخت نشسته، در آن لحظه حق خود را می‌بیند و از حرکاتش به سطحی از رذالت و افتادگی می‌رسد که سجده می‌کند.
هرچه بود و هست و خواهد بود اوست
هر چه باشد باشد از جود وجود
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، گذشته دارد یا در آینده خواهد بود، همگی از آنِ او هستند و از بخشندگی و وجود او سرچشمه می‌گیرند.
گر خلیل الله به صورت غایب است
نعمت اله یکدمی بی او نبود
هوش مصنوعی: اگر خلیل‌الله به شکل ظاهری غایب است، اما نعمت الهی هیچ‌گاه یک لحظه هم بدون وجود او نیست.