گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۲

نور روی او به چشم ما نمود
هر چه ما دیدیم غیر او نبود
گفتگوی ما خیالی بیش نیست
خود سخن فرمود و هم او خود شنود
در حجاب عالمی درمانده ای
آن چنان گیرش که عالم خود نبود
جود او داده به این و آن وجود
ورنه بی جودش ندارد کس وجود
بر در میخانه مست افتاده ام
سر به پای خم نهاده در سجود
آتش عشقش دلم در بر بسوخت
عالمی خوشبو شده زین بوی عود
گر در غیری به ما دربسته شد
نعمت الله خوش دری بر ما گشود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نور روی او به چشم ما نمود
هر چه ما دیدیم غیر او نبود
هوش مصنوعی: نور صورت او در چشمان ما طوری جلوه کرد که هر آنچه دیدیم فقط او بود و هیچ چیز دیگری وجود نداشت.
گفتگوی ما خیالی بیش نیست
خود سخن فرمود و هم او خود شنود
هوش مصنوعی: گفتگوی ما واقعیت ندارد؛ او خود صحبت کرد و خودش هم سخنانش را شنید.
در حجاب عالمی درمانده ای
آن چنان گیرش که عالم خود نبود
هوش مصنوعی: در دنیای پر از راز و رمز، آنقدر غرق شده‌ای که حتی خودت را فراموش کرده‌ای.
جود او داده به این و آن وجود
ورنه بی جودش ندارد کس وجود
هوش مصنوعی: بخشش و generosity او به همه مخلوقات است، و اگر او دست به بخشش نازد، هیچ‌کس وجود نخواهد داشت.
بر در میخانه مست افتاده ام
سر به پای خم نهاده در سجود
هوش مصنوعی: در کنار میخانه، به حالت مستی افتاده‌ام و سرم را به پای خم (شراب) گذاشته‌ام و در حال عبادت و سجده هستم.
آتش عشقش دلم در بر بسوخت
عالمی خوشبو شده زین بوی عود
هوش مصنوعی: عشق او مانند آتش قلبم را سوزانده و باعث شده که جهان از عطر خوش عود پر شود.
گر در غیری به ما دربسته شد
نعمت الله خوش دری بر ما گشود
هوش مصنوعی: اگر این در به روی ما بسته شد، خدایی دیگر دری خوش و نیکو برای ما باز کرده است.