گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۱

جیب شب آفتاب چون بگشود
از گریبان روز رو بنمود
شب امکان خیال بود نماند
هست روز و وجود خواهد بود
غیر او نیست ور تو گوئی هست
او به خود دیگران به او موجود
عقل چون شب برفت و روز آمد
خاطر ما از این و آن آسود
یک حقیقت که آدمی خوانند
گه ایاز او به نام و گه محمود
عالمی را به رقص آورده
قول مستانه ای که او فرمود
نعمت الله گرد نقطهٔ دل
همچو پرگار دایره پیمود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جیب شب آفتاب چون بگشود
از گریبان روز رو بنمود
هوش مصنوعی: وقتی شب به پایان رسید و صبح شروع شد، نور آفتاب از دل تاریکی بیرون آمد و روز را نمایان کرد.
شب امکان خیال بود نماند
هست روز و وجود خواهد بود
هوش مصنوعی: شب فرصتی برای خیال‌پردازی بود، اما اکنون که روز فرارسیده، واقعیات و وجود به سراغ ما آمده‌اند.
غیر او نیست ور تو گوئی هست
او به خود دیگران به او موجود
هوش مصنوعی: به جز او هیچ‌کس دیگری وجود ندارد، اگر تو بگویی که هست، او به خودی خود در دیگران هم حاضر است.
عقل چون شب برفت و روز آمد
خاطر ما از این و آن آسود
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه‌ام مانند شب رفته و صبحی نو طلوع کرده است، ذهنم از همه مشغله‌ها و اضطراب‌ها رها شده و آرامش یافته.
یک حقیقت که آدمی خوانند
گه ایاز او به نام و گه محمود
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که انسان‌ها بر اساس صفات و ویژگی‌های خود شناخته می‌شوند؛ گاهی به خوبی و احترام (مانند ایاز) و گاهی به عنوان شخصی بزرگوار و محترم (مانند محمود) یاد می‌شوند. این نشان‌دهنده آن است که در طول زندگی، نام و آوازه هر فرد می‌تواند بسته به رفتار و عملکردش تغییر کند.
عالمی را به رقص آورده
قول مستانه ای که او فرمود
هوش مصنوعی: شخصی با گفتاری شگفت‌انگیز و جذاب، تمام عالم را به شادی و سرور واداشته است.
نعمت الله گرد نقطهٔ دل
همچو پرگار دایره پیمود
هوش مصنوعی: نعمت‌های الهی دور قلب انسان می‌چرخند و مانند پرگار دایره‌ای را می‌سازند.