گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۷

چون شراب صاف درمان است مارا دُرد درد
زان همی ریزم فرود آیم به روی دُرد درد
گرم می دارد مرا صوف و حریر عشق او
غم ندارم گر ندارم در هوای برد برد
من ز میدان بلایش رو نگردانم به تیغ
رستم دستان کجا ترسان شود از گرد گرد
آفتاب روشن روی منیر میر ترک
کی مکدر گردد از گردی که باری کرد گرد
تو نه ای مرد نبرد درد درد عشق او
ده هزار ار خانه گیری او بدادی نرد برد
ناجوانمردی که او در عشق جانان جان نداد
شاید ارزنده دلی گوید که آن نامرد مرد
تا بزرگی کرد تدبیری که نانی را خورد
نعمت الله دید بسیاری که نانی خورد و مرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون شراب صاف درمان است مارا دُرد درد
زان همی ریزم فرود آیم به روی دُرد درد
هوش مصنوعی: چون نوشیدنی خوش طعم و گوارا درمانی برای ماست، من از آن درد و رنج می‌ریزم و به سوی آن درد و رنج پایین می‌آیم.
گرم می دارد مرا صوف و حریر عشق او
غم ندارم گر ندارم در هوای برد برد
هوش مصنوعی: عشق او مرا گرم و شاداب می‌کند، حتی اگر نتوانم او را در کنار خود داشته باشم، هیچ غمی ندارم.
من ز میدان بلایش رو نگردانم به تیغ
رستم دستان کجا ترسان شود از گرد گرد
هوش مصنوعی: من هرگز از میدان عشق او فرار نمی‌کنم، حتی اگر به تیغ رستم هم تهدید شوم، زیرا از هجوم نگران نخواهم بود.
آفتاب روشن روی منیر میر ترک
کی مکدر گردد از گردی که باری کرد گرد
هوش مصنوعی: خورشید تابان بر چهره زیبای میر ترک، چگونه می‌تواند از غباری که یک بار نشسته است، تیره و تار شود؟
تو نه ای مرد نبرد درد درد عشق او
ده هزار ار خانه گیری او بدادی نرد برد
هوش مصنوعی: تو یک نبردجوی واقعی نیستی، زیرا درد عشق او تو را به شدت آزار می‌دهد. حتی اگر او ده هزار بار به تو نیاز داشته باشد، باز هم نمی‌توانی در این مسیر پیروز شوی.
ناجوانمردی که او در عشق جانان جان نداد
شاید ارزنده دلی گوید که آن نامرد مرد
هوش مصنوعی: کسی که در عشق معشوق خود، جانش را فدای او نکرد، شاید بتواند بگوید که دلش باارزش است، اما او واقعاً مردانه رفتار نکرده است.
تا بزرگی کرد تدبیری که نانی را خورد
نعمت الله دید بسیاری که نانی خورد و مرد
هوش مصنوعی: زمانی که فردی به موفقیت و بزرگی دست پیدا کرد، متوجه تدبیری می‌شود که برای به دست آوردن لقمه‌ای نان به کار برده است. او می‌بیند که بسیار از انسان‌ها برای رسیدن به نان، تلاش کرده و در این مسیر زندگی خود را از دست داده‌اند.