غزل شمارهٔ ۶۴۱
محبوب دل و راحت جانی چه توان کرد
سلطان همه خلق جهانی چه توان کرد
از ساده دلی آینه بنمود جمالت
در آینه بر خود نگرانی چه توان کرد
تو پادشه مائی و ما بندهٔ فرمان
گر زانکه بخوانی و برانی چه توان کرد
ما عشق تو داریم و تو را میل به ما نیست
مائیم چنین و تو چنانی چه توان کرد
عمریست که ما را به غم عشق نشاندی
گر باقی عمرم بنشانی چه توان کرد
ما نقش خیال تو کشیدیم بدیدیم
گر زانکه تو این نامه نخوانی چه توان کرد
پنهان شدن از دیدهٔ سید نتوانی
چون نور به هر دیده عیانی چه توان کرد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محبوب دل و راحت جانی چه توان کرد
سلطان همه خلق جهانی چه توان کرد
هوش مصنوعی: عشق و آرامش دل را چگونه میتوان فراموش کرد، در حالی که قدرت و سلطه بر همه مردم چه فایدهای دارد؟
از ساده دلی آینه بنمود جمالت
در آینه بر خود نگرانی چه توان کرد
هوش مصنوعی: از روی سادگی، زیبایی تو در آینه نمایان شد. حالا که به خودت نگاه میکنی، چه کاری از دستت برمیآید؟
تو پادشه مائی و ما بندهٔ فرمان
گر زانکه بخوانی و برانی چه توان کرد
هوش مصنوعی: تو شاهی و ما بندگان تو هستیم؛ اگر تو ما را بخوانی یا به دور کنی، چه کاری از دست ما ساخته است؟
ما عشق تو داریم و تو را میل به ما نیست
مائیم چنین و تو چنانی چه توان کرد
هوش مصنوعی: ما عاشق تو هستیم، اما تو هیچ تمایل علمی به ما نداری. ما اینگونه هستیم و تو نیز به شیوهای دیگر. چه کاری از دست ما برمیآید؟
عمریست که ما را به غم عشق نشاندی
گر باقی عمرم بنشانی چه توان کرد
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به خاطر عشق، در غم نشستهام. اگر باقی عمرم را هم در این حالت سپری کنی، چه کاری از دستم برمیآید؟
ما نقش خیال تو کشیدیم بدیدیم
گر زانکه تو این نامه نخوانی چه توان کرد
هوش مصنوعی: ما تصویری از خیال تو را در ذهن کشیدیم و مشاهده کردیم؛ اگر تو این نامه را نخوانی، چه میتوان کرد؟
پنهان شدن از دیدهٔ سید نتوانی
چون نور به هر دیده عیانی چه توان کرد
هوش مصنوعی: نمیتوانی از نگاه سید پنهان شوی، زیرا مانند نور که در هر چشمی روشنایی میبخشد، او هم درک میشود. چه کار میتوان کردی؟

شاه نعمتالله ولی