غزل شمارهٔ ۶۴۰
مقصود بی وسیله حاصل نمی توان کرد
هر کس که کرد حاصل می دان که آن چنان کرد
گر عقل ساده لوحی نقش خیال بندد
بسیار اعتمادی بر آن نمی توان کرد
پروانه لاف می زد از آتش محبت
آتش در او درافتاد بی نام و بی نشان کرد
ما در طریق جانان جانی نثار کردیم
لطفش به یک کرشمه صد جان به ما روان کرد
در آینه جمالش تمثال خویش بنمود
از آفتاب حسنش ماه خوشی عیان کرد
هر عالمی که دانست علم بدیع ما را
اسرار از آن معانی با عالمی بیان کرد
ما بندگی سید کردیم از سر صدق
سلطان عشق ما را سرخیل عاشقان کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مقصود بی وسیله حاصل نمی توان کرد
هر کس که کرد حاصل می دان که آن چنان کرد
هوش مصنوعی: هدف بدون ابزار و وسایل لازم به دست نمیآید. هر کسی که بدون این وسایل به نتیجهای برسد، بدان که آن فرد کار ویژهای انجام داده است.
گر عقل ساده لوحی نقش خیال بندد
بسیار اعتمادی بر آن نمی توان کرد
هوش مصنوعی: اگر عقل سادگی داشته باشد و در دام خیال خود بیفتد، نمیتوان به آن خیلی اعتماد کرد.
پروانه لاف می زد از آتش محبت
آتش در او درافتاد بی نام و بی نشان کرد
هوش مصنوعی: پروانه به خاطر عشقش از آتش صحبت میکرد، اما وقتی به آتش نزدیک شد، خودش را در آن غرق کرد و به طور نامعلوم و بدون نشانی محو شد.
ما در طریق جانان جانی نثار کردیم
لطفش به یک کرشمه صد جان به ما روان کرد
هوش مصنوعی: ما در مسیر عشق، جان خود را فدای محبوب کردیم و او با یک اشارهی نیکو، صد جان به ما بخشید.
در آینه جمالش تمثال خویش بنمود
از آفتاب حسنش ماه خوشی عیان کرد
هوش مصنوعی: در آینه، زیبایی او تجلی یافته و نمایان شده است. از نور زیباییاش، ماه خوشی خود را به روشنی نشان داده است.
هر عالمی که دانست علم بدیع ما را
اسرار از آن معانی با عالمی بیان کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که علم نو ما را فهمید، دانستههای عمیق خود را با دیگران به اشتراک گذاشت و به آنها فهماند.
ما بندگی سید کردیم از سر صدق
سلطان عشق ما را سرخیل عاشقان کرد
هوش مصنوعی: ما با تمام صداقت به محبوب خود یعنی سید، عشق ورزیدیم و این عشق ما را پیشوای عاشقان قرار داد.

شاه نعمتالله ولی