گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۹

چشم ما چون به روی او نگرد
در نظر غیر او کجا گذرد
نزد ما زنده دل کسی باشد
که به جانان خویش جان سپرد
گل کجا جامه را قبا سازد
غنچه گر پیرهن به خود ندرد
مرد عاشق همه یکی بیند
آن یکی در هزار می شمرد
جان من روی دل نخواهد دید
گر دمی روی دیگری نگرد
رند مستی که باده می نوشد
هر دو عالم به نیم جو نخرد
هر که را ذوق نعمت الله است
شاد باشد مدام و غم نخورد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم ما چون به روی او نگرد
در نظر غیر او کجا گذرد
هوش مصنوعی: چشم ما زمانی که به چهره او نگاه نکند، هرگز به چیزی غیر از او توجه نخواهد کرد.
نزد ما زنده دل کسی باشد
که به جانان خویش جان سپرد
هوش مصنوعی: فقط کسی در نزد ما زنده و دلشاد است که برای عشق و معشوقش جانش را فدای او کند.
گل کجا جامه را قبا سازد
غنچه گر پیرهن به خود ندرد
هوش مصنوعی: گل نمی‌تواند لباس قشنگی برای خودش درست کند، وقتی غنچه نمی‌تواند پیراهنش را پاره کند.
مرد عاشق همه یکی بیند
آن یکی در هزار می شمرد
هوش مصنوعی: مرد عاشق همه چیز را یکسان می‌بیند، اما در میان آن‌ها، یک نفر را از هزاران نفر بیشتر ارزشمند می‌داند.
جان من روی دل نخواهد دید
گر دمی روی دیگری نگرد
هوش مصنوعی: اگر دل من به تو عشق ورزد، هرگز نخواهد توانست روی کسی دیگر را ببیند.
رند مستی که باده می نوشد
هر دو عالم به نیم جو نخرد
هوش مصنوعی: این شخص باهوش و آزاداندیشی که مشغول نوشیدن مشروبات الکلی است، به قدری از نظر ارزش و اهمیت بالاست که هیچ چیزی در دنیا به اندازه نیم جو نمی‌ارزد.
هر که را ذوق نعمت الله است
شاد باشد مدام و غم نخورد
هوش مصنوعی: هر کس که از نعمت‌های خدا لذت می‌برد، باید همیشه خوشحال باشد و نگران نباشد.