غزل شمارهٔ ۶۳۵
گوئیا چشم ابر می خارد
کآب از چشمهاش می بارد
طرفه دریادلیست سقایم
کآب از بهر ما همی آرد
آب آرد به سوی ما آری
شرم از چشم ما نمی آرد
چشم ما آب می زند بر روی
مژه هم قطره قطره بشمارد
آبیاری به آب دیده کنم
هر که تخم محبتی کارد
آب چشم روان فرو شوید
نقش غیری که دیده بنگارد
نعمت الله امین رندان است
این امانت به اهل بسپارد
غزل شمارهٔ ۶۳۴: صاحبنظری کو که جهان درنظر آردغزل شمارهٔ ۶۳۶: عقل از اینجا بی خبر او ره به بالا کی برد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گوئیا چشم ابر می خارد
کآب از چشمهاش می بارد
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که چشمان ابرها به طور عجیبی خارش دارد و به همین دلیل از آنها آبشار باران میریزد.
طرفه دریادلیست سقایم
کآب از بهر ما همی آرد
هوش مصنوعی: عجب دوستی است که برای ما آب میآورد، او که دریادلی دارد.
آب آرد به سوی ما آری
شرم از چشم ما نمی آرد
هوش مصنوعی: آب به سوی ما میآید، اما آب به خاطر نگاه ما خجالت نمیکشد.
چشم ما آب می زند بر روی
مژه هم قطره قطره بشمارد
هوش مصنوعی: چشمان ما اشک میریزد، به طوری که هر قطره روی مژهها به آرامی شمرده میشود.
آبیاری به آب دیده کنم
هر که تخم محبتی کارد
هوش مصنوعی: من در دل هر کسی که محبت را در وجودش میکارد، با اشک خود آب میدهم.
آب چشم روان فرو شوید
نقش غیری که دیده بنگارد
هوش مصنوعی: اگر اشکهای خود را پاک کنی، میتوانی به زیباییهایی که در اطراف وجود دارند، توجه کنی.
نعمت الله امین رندان است
این امانت به اهل بسپارد
هوش مصنوعی: نعمت خداوند، به عنوان یک رازدار در دل اهل معرفت، باید به کسانی که شایستهاند سپرده شود.

شاه نعمتالله ولی