گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۰

هر که او عاشق است جان دارد
جان فدایش کنم که آن دارد
عاشقان نور چشم خوانندش
عاشق ار عشق عاشقان دارد
ما نشانی ز بی نشان داریم
خوش نشانی که آن نشان دارد
می و جام است جسم و جان با هم
هر چه بینی همین همان دارد
هر که با ما نشست در دریا
خبر از بحر بیکران دارد
خواجه علم بدیع می خواند
آن معانی ازین بیان دارد
می مست خوشی اگر جوئی
نعمت الله بجو که آن دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که او عاشق است جان دارد
جان فدایش کنم که آن دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق است زندگی‌اش را می‌گذارد و من نیز جانم را فدای او می‌کنم چون او آن را دارد.
عاشقان نور چشم خوانندش
عاشق ار عشق عاشقان دارد
هوش مصنوعی: عاشقان او را نور چشم خود می‌دانند، و اگر کسی عشق عاشقان را در دل داشته باشد، خود نیز عاشق به شمار می‌آید.
ما نشانی ز بی نشان داریم
خوش نشانی که آن نشان دارد
هوش مصنوعی: ما از چیزی که هویت مشخصی ندارد، نشانی داریم. این نشانی به قدری خوب و قابل توجه است که خود یک نشانه معتبر به شمار می‌آید.
می و جام است جسم و جان با هم
هر چه بینی همین همان دارد
هوش مصنوعی: هر چه که می‌بینی، جسم و جان در ارتباطی نزدیک با هم قرار دارند و همه چیز در این دنیا به یک شکل کاملاً آشنا و واحد است.
هر که با ما نشست در دریا
خبر از بحر بیکران دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار ما نشسته باشد، از عمق و وسعت بیکران دریا آگاهی دارد.
خواجه علم بدیع می خواند
آن معانی ازین بیان دارد
هوش مصنوعی: استاد دانشمند، زیبایی‌های نهفته در این مفاهیم را از این شیوه بیان می‌کند.
می مست خوشی اگر جوئی
نعمت الله بجو که آن دارد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خوشی و شادی هستی، باید نعمت‌های خداوند را جستجو کنی، زیرا او دارایی‌های زیادی دارد که می‌تواند به تو خوشی ببخشد.