گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۳

می خمخانهٔ ما مستی دیگر دارد
هر که آید بر ما کام دلی بردارد
رند سرمست در این بزم ملوکانهٔ ما
از سر ذوق درآید خبری گر دارد
عشق و ساقی و حریفان همه مستند ولی
عقل مخمور ندانم که چه در سر دارد
لب بنه بر لب ما آب حیاتی می نوش
زانکه زان آب حیات این لب ما تر دارد
آفتابی است که از مشرق جان می تابد
نور او آینهٔ ماه منور دارد
قول مستانهٔ ما ملک جهان را بگرفت
این چنین گفته که در کاغذ و دفتر دارد
نعمت الله حریف من و سرمست و خراب
گر بگویم که کنم توبه که باور دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می خمخانهٔ ما مستی دیگر دارد
هر که آید بر ما کام دلی بردارد
هوش مصنوعی: میخانهٔ ما حال و هوای خاصی دارد، هر کسی که به ما بیاید، از آنجا شادی‌ای برای دل خود به دست می‌آورد.
رند سرمست در این بزم ملوکانهٔ ما
از سر ذوق درآید خبری گر دارد
هوش مصنوعی: در این میخانهٔ باشکوه، شخصی شاد و مسرور به خاطر خوشحالی و شوقش، اگر خبری در دست داشته باشد، به وجد می‌آید.
عشق و ساقی و حریفان همه مستند ولی
عقل مخمور ندانم که چه در سر دارد
هوش مصنوعی: عشق، شراب و دوستان همه سرخوش و بی‌خبر از حال خود هستند، اما من نمی‌دانم عقل چطور دچار مستی شده و چه چیزهایی در دل دارد.
لب بنه بر لب ما آب حیاتی می نوش
زانکه زان آب حیات این لب ما تر دارد
هوش مصنوعی: به لب‌های ما نزدیک شو و از آب حیات بنوش، زیرا همین آب حیات لب‌های ما را سیراب کرده است.
آفتابی است که از مشرق جان می تابد
نور او آینهٔ ماه منور دارد
هوش مصنوعی: خورشیدی است که از سمت مشرق جان می‌تابد و نور او مانند آینه‌ای است که ماه را روشن می‌کند.
قول مستانهٔ ما ملک جهان را بگرفت
این چنین گفته که در کاغذ و دفتر دارد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که سخنان شاد و سرمستی ما، قدرت و سلطنتی خاص پیدا کرده و تأثیر عمیقی بر جهان گذاشته است، به گونه‌ای که این گفته‌ها به راحتی در کاغذ و دفتر ثبت شده و قابل یادآوری هستند.
نعمت الله حریف من و سرمست و خراب
گر بگویم که کنم توبه که باور دارد
هوش مصنوعی: نعمت‌الله که همیشه همراه من است، در حال نوشیدن و شادمانی است. اگر بگویم که می‌خواهم توبه کنم، کسی به آن باور نخواهد کرد.