گنجور

غزل شمارهٔ ۵۶۹

عاشق و یار خویش خوش باشد
دل و دلدار خویش خوش باشد
زاهد و زهد و رند و میخواری
هر کس و کار خویش خوش باشد
بلبل مست و عاشق شیدا
خود و گلزار خویش خوش باشد
بار عشقش نهاده ام بر دل
می کشم بار خویش خوش باشد
عاشقانه به دُردی دردش
کرده تیمار خویش خوش باشد
عشقبازی است کار دل دائم
دل به کردار خویش خوش باشد
نعمت الله خوش بود با من
یار با یار خویش خوش باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق و یار خویش خوش باشد
دل و دلدار خویش خوش باشد
هوش مصنوعی: عاشق خوشحال است و دلش با معشوقش شاد است.
زاهد و زهد و رند و میخواری
هر کس و کار خویش خوش باشد
هوش مصنوعی: هر کسی در زندگی خود، چه زاهد و اهل پرهیزکاری باشد و چه رند و اهل خوش‌گذرانی، در نهایت به کار خود و انتخاب‌هایش راضی است و این برایش خوشایند است.
بلبل مست و عاشق شیدا
خود و گلزار خویش خوش باشد
هوش مصنوعی: بلبل که عاشق و سرمست است، در باغ خود با گل‌ها و طبیعتش بسیار خوشحال و شاداب است.
بار عشقش نهاده ام بر دل
می کشم بار خویش خوش باشد
هوش مصنوعی: من عشق او را به دوش دارم و با این بار سنگین زندگی می‌کنم؛ اما این برای من خوشایند است.
عاشقانه به دُردی دردش
کرده تیمار خویش خوش باشد
هوش مصنوعی: عشق به فردی که از او رنج برده، احساس آرامش و خوشحالی را به همراه دارد.
عشقبازی است کار دل دائم
دل به کردار خویش خوش باشد
هوش مصنوعی: عشق ورزیدن کار دل است و دل همواره باید به رفتار خود راضی باشد.
نعمت الله خوش بود با من
یار با یار خویش خوش باشد
هوش مصنوعی: نعمت‌های خداوند برای من خوشایند است، زیرا یارم نیز با دوستانش خوشحال است.