گنجور

غزل شمارهٔ ۵۵۷

به جز میخانه جای ما نباشد
هوائی چون هوای ما نباشد
بیا دُردی دردش نوش میکن
که خوشتر زین دوای ما نباشد
نیابد پادشاهی یا ولایت
اگر سلطان گدای ما نباشد
بقای جاودان داریم از عشق
غم ما از فنای ما نباشد
به صدق دل به جانان جان سپردیم
به غیر او جزای ما نباشد
خدای هر دو عالم جز یکی نیست
یکی دیگر خدای ما نباشد
به جز انعام عام نعمت الله
نوای بی نوای ما نباشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به جز میخانه جای ما نباشد
هوائی چون هوای ما نباشد
هوش مصنوعی: جز میخانه، جایی برای ما وجود ندارد و هیچ جایی نمی‌تواند مثل فضای ما باشد.
بیا دُردی دردش نوش میکن
که خوشتر زین دوای ما نباشد
هوش مصنوعی: بیایید یکی از مشکلات و دردها را با نوشیدن دردی دیگر تسکین دهیم، زیرا این کار ممکن است خوشایندتر از درمان‌های ما باشد.
نیابد پادشاهی یا ولایت
اگر سلطان گدای ما نباشد
هوش مصنوعی: هیچ پادشاهی یا حکومتی نمی‌تواند وجود داشته باشد، اگر سرپرست و بزرگ ما گدا و در فقر باشد.
بقای جاودان داریم از عشق
غم ما از فنای ما نباشد
هوش مصنوعی: عشق ما پایدار و ابدی است و غم ما از نابودی‌مان نشأت نمی‌گیرد.
به صدق دل به جانان جان سپردیم
به غیر او جزای ما نباشد
هوش مصنوعی: با صداقت و خلوص نیت، خود را به محبوب سپرده‌ایم و جز او پاداشی برای ما وجود ندارد.
خدای هر دو عالم جز یکی نیست
یکی دیگر خدای ما نباشد
هوش مصنوعی: خداوندی که هم در این جهان و هم در جهان دیگر وجود دارد، تنها یک نفر است و هیچ خدای دیگری وجود ندارد.
به جز انعام عام نعمت الله
نوای بی نوای ما نباشد
هوش مصنوعی: به جز بخشش‌های عمومی و نعمت‌های خداوند، صدای کسی که در فقر و نیاز است، وجود ندارد.