غزل شمارهٔ ۵۵۰
بلبل جان چو ساکن تن شد
مجلس کاینات گلشن شد
آفتاب وجوب رو بنمود
شب امکان چون روز روشن شد
گنج اسما نثار ما فرمود
نقد هر یک از آن معین شد
بود پیدا ولی نهان از ما
آمد اینجا به ما مبین شد
عین اول ظهور چون فرمود
واضح و لائح و مبرهن شد
جام گیتی نما چو صیقل یافت
حسن آمد به حسن و احسن شد
نعمت الله جمال را بنمود
نور او نور دیدهٔ من شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بلبل جان چو ساکن تن شد
مجلس کاینات گلشن شد
هوش مصنوعی: وقتی که بلبل جان در بدن ساکن شد، آن گاه جهان به مانند یک گلستان زیبا شد.
آفتاب وجوب رو بنمود
شب امکان چون روز روشن شد
هوش مصنوعی: خورشید وجود حقیقت خود را در شب امکان نشان داد، مانند روزی که روشن میشود.
گنج اسما نثار ما فرمود
نقد هر یک از آن معین شد
هوش مصنوعی: خزانهی نامها به ما اهداء شد و ارزش هر یک از آنها مشخص گردید.
بود پیدا ولی نهان از ما
آمد اینجا به ما مبین شد
هوش مصنوعی: چیزی که وجود دارد، ولی از دید ما پنهان است، به اینجا آمده و ما را درک کرده است.
عین اول ظهور چون فرمود
واضح و لائح و مبرهن شد
هوش مصنوعی: در ابتدای ظهور، وقتی فرمان داده شد، این موضوع کاملاً روشن و آشکار شد.
جام گیتی نما چو صیقل یافت
حسن آمد به حسن و احسن شد
هوش مصنوعی: جهان مانند جامی است که وقتی صیقل و جلا داده میشود، زیباییاش نمایانتر میگردد و زیباییها در آن جلوه میکنند.
نعمت الله جمال را بنمود
نور او نور دیدهٔ من شد
هوش مصنوعی: خداوند جمال و زیبایی خود را به نمایش گذاشت و نور او نور چشمان من شد.

شاه نعمتالله ولی