گنجور

غزل شمارهٔ ۵۳۸

نعمت الله خدا به ما بخشید
خوش نوائی به بینوا بخشید
گنج اسما به ما عطا فرمود
پادشاهی به این گدا بخشید
خلعتی خوش مرصع از کرمش
رحمتی کرد و آن به ما بخشید
هرچه خواهد چنین چنان بخشد
کس نگوید که او چرا بخشید
هم نبوت به انبیا او داد
هم ولایت به اولیا بخشید
دل اگر برد جان کرامت کرد
درد اگر داد هم دوا بخشید
سیدی ساخت بندهٔ خود را
منصب عالی ای مرا بخشید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نعمت الله خدا به ما بخشید
خوش نوائی به بینوا بخشید
هوش مصنوعی: خداوند نعمت‌هایش را به ما عطا کرد و به افرادی که در تنگنا هستند، خوش‌نوایی و شادی بخشید.
گنج اسما به ما عطا فرمود
پادشاهی به این گدا بخشید
هوش مصنوعی: پادشاهی به این درویش عطا کرد و گنج‌های نامدار را به ما بخشید.
خلعتی خوش مرصع از کرمش
رحمتی کرد و آن به ما بخشید
هوش مصنوعی: از محبت و رحمت خداوند، دل خوشی و زندگی زیبا به ما عطا شده است.
هرچه خواهد چنین چنان بخشد
کس نگوید که او چرا بخشید
هوش مصنوعی: هرکس که بخواهد، همانطور که می‌خواهد، چیزهایی را عطا می‌کند و هیچ‌کس نمی‌پرسد که چرا او این بخشش را انجام داده است.
هم نبوت به انبیا او داد
هم ولایت به اولیا بخشید
هوش مصنوعی: خدا هم مقام نبوت را به پیامبران عطا کرد و هم مقام ولایت را به اولیای خود بخشید.
دل اگر برد جان کرامت کرد
درد اگر داد هم دوا بخشید
هوش مصنوعی: اگر دل کسی را به دست آورد، جانش را هم با بزرگواری فدای او می‌کند؛ و اگر او را اذیت کرد، در عوض می‌تواند برایش درمانی نیز بیاورد.
سیدی ساخت بندهٔ خود را
منصب عالی ای مرا بخشید
هوش مصنوعی: آقایی از خود ساخته است و به من مقام بالا و ارزشمندی عطا کرده است.