گنجور

غزل شمارهٔ ۵۳۷

هرچه بخشد خدا به ما بخشد
پادشاهی به هر گدا بخشد
بحر رحمت به ما روان سازد
آبروئی به عین ما بخشد
دُردی درد عشق او مینوش
تا به لطفش تو را دوا بخشد
می به بیگانه کی دهد ساقی
ساغر می به آشنا بخشد
در خرابات اگر فنا گردی
از حیاتش تو را بقا بخشد
بندگی کن که حضرت سلطان
هرچه خواهی از او تو را بخشد
بینوایان نوا از او یابند
نعمت الله به بینوا بخشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرچه بخشد خدا به ما بخشد
پادشاهی به هر گدا بخشد
هوش مصنوعی: هر چه خداوند به ما عطا کند، همانطور که پادشاهی را به هر فقیر هم می‌دهد.
بحر رحمت به ما روان سازد
آبروئی به عین ما بخشد
هوش مصنوعی: خداوند رحمت فراوانی به ما می‌بخشد و به چشم ما عزتی می‌دهد.
دُردی درد عشق او مینوش
تا به لطفش تو را دوا بخشد
هوش مصنوعی: عاشق با نوشیدن درد عشق او، به آرامی می‌کوشد که با لطف و محبتش تو را هم درمان کند.
می به بیگانه کی دهد ساقی
ساغر می به آشنا بخشد
هوش مصنوعی: ساقی فقط به دوستان و آشنایان خود شراب می‌دهد، نه به بیگانگان.
در خرابات اگر فنا گردی
از حیاتش تو را بقا بخشد
هوش مصنوعی: اگر در میکده به فنا و زوال برسی، از زندگی‌ای که داشتی، باقی‌مانده‌ای برایت به جا خواهد ماند.
بندگی کن که حضرت سلطان
هرچه خواهی از او تو را بخشد
هوش مصنوعی: خودت را تسلیم کن، زیرا که پادشاه بزرگ هر آنچه بخواهی به تو عطا خواهد کرد.
بینوایان نوا از او یابند
نعمت الله به بینوا بخشد
هوش مصنوعی: بی‌نوایان از او آهنگ می‌گیرند و نعمت‌های خداوند را در اختیار بی‌نوایان قرار می‌دهد.