غزل شمارهٔ ۵۳۴
ترک سرمستی مرا دامنکشانم میکشد
باز بگشوده کنار و در میانم میکشد
درکش خود میکشد ما را به صد لطف و کرم
گه چنینم مینوازد گه چنانم میکشد
کی کشد ما را چو لطفش میکشد ما را به ناز
عاشق مست و خرابم کشکشانم میکشد
از بلای عشق او چون کار ما بالا گرفت
از زمین برداشته بر آسمانم میکشد
میکشم نقش خیالش بر سواد چشم خود
زان که این نقش خیال او روانم میکشد
جذبهٔ او میکشد خوش میکشد ما را به ذوق
در کشاکش اوفتادم چون دوانم میکشد
نعمت الله جملهٔ عالم به سوی خود کشید
جان فدای او که عشق او به جانم میکشد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترک سرمستی مرا دامنکشانم میکشد
باز بگشوده کنار و در میانم میکشد
هوش مصنوعی: مستی و شوقی که در دل دارم، مانند دامن زیبایی مرا به سوی خود میکشد و به آرامی درونم را زنده میکند.
درکش خود میکشد ما را به صد لطف و کرم
گه چنینم مینوازد گه چنانم میکشد
هوش مصنوعی: دلنشینی و مهربانی او چنان ما را تحت تأثیر قرار میدهد که گاهی به نوازش ما میپردازد و گاهی با شدت خاصی ما را به خود جذب میکند.
کی کشد ما را چو لطفش میکشد ما را به ناز
عاشق مست و خرابم کشکشانم میکشد
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند ما را بکشاند، وقتی که محبت او ما را به زیبایی و ناز جلب میکند؟ من عاشق سرمست و ویران شدهام و او همچون کشیدهای لطیف مرا به خود میکشد.
از بلای عشق او چون کار ما بالا گرفت
از زمین برداشته بر آسمانم میکشد
هوش مصنوعی: به خاطر مشکلاتی که عشق او برای من ایجاد کرده، حالا احساس میکنم که بینهایت در حال اوج گرفتن هستم و انگار از زمین جدا شدهام و به آسمان میروم.
میکشم نقش خیالش بر سواد چشم خود
زان که این نقش خیال او روانم میکشد
هوش مصنوعی: من تصویر خیال او را بر روی چشمانم میکشم، چون این تصویر خیال او است که مرا به سمت خود میکشاند.
جذبهٔ او میکشد خوش میکشد ما را به ذوق
در کشاکش اوفتادم چون دوانم میکشد
هوش مصنوعی: جذبۀ او ما را به سمت خود میکشاند و این لذتبردن از او باعث شده تا در چالشهای زندگی غرق بشوم و مانند کسی که در حال دویدن است، همچنان به حرکت ادامه دهم.
نعمت الله جملهٔ عالم به سوی خود کشید
جان فدای او که عشق او به جانم میکشد
هوش مصنوعی: تمام نعمتهای خداوند در عالم به سوی او جلب شده است و جان من فدای اوست، زیرا عشق او به جان من حیات و انرژی میبخشد.

شاه نعمتالله ولی