غزل شمارهٔ ۵۳۰
هر دم بر آب چشم ما نقش خیالی می کشد
هر لحظه از حالی دگر ما را به حالی می کشد
سلطان عشقش هر زمان ما را مثالی می دهد
و آن بی مثال از خود به روی ما مثالی می کشد
گر دل به دلبر می کشد او می کشد دل را به خود
کوشش چه کار آید مرا صاحب کمالی می کشد
و آن رند مست از جام او آب زلالی می کشد
ساقی همیشه از کرم جامی به رندی می دهد
تاتو نپنداری مرا میلم به مالی می کشد
من نعمت الله یافتم نعمت به عالم می دهم
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر دم بر آب چشم ما نقش خیالی می کشد
هر لحظه از حالی دگر ما را به حالی می کشد
هوش مصنوعی: هر لحظه، تصویر خیالی در آب چشمان ما شکل میگیرد و هر آن، حال جدیدی ما را به سمت احساس متفاوتی میکشاند.
سلطان عشقش هر زمان ما را مثالی می دهد
و آن بی مثال از خود به روی ما مثالی می کشد
هوش مصنوعی: هر زمان محبت و عشق او ما را به یک نمونه عالی دلالت میکند و او نیز با وجود بینظیری خود، تصویری از آن را برای ما به نمایش میگذارد.
گر دل به دلبر می کشد او می کشد دل را به خود
کوشش چه کار آید مرا صاحب کمالی می کشد
هوش مصنوعی: اگر دل به محبوب بپیوندد، او نیز دل را به سوی خود میآورد. تلاش چه فایدهای برای من دارد؟ چرا که کسی که صاحب کمال است مرا میکشد.
و آن رند مست از جام او آب زلالی می کشد
ساقی همیشه از کرم جامی به رندی می دهد
هوش مصنوعی: آن شخص خوشحال و سرمست از شراب او، همیشه از لطف ساقی، جامی پر از شراب به او میرسد و او را به رندی ترغیب میکند.
تاتو نپنداری مرا میلم به مالی می کشد
من نعمت الله یافتم نعمت به عالم می دهم
هوش مصنوعی: نخواهی فهمید که من برای مال و ثروت به این دنیا نیامدهام؛ من به نعمتهای الهی دست یافتم و این نعمتها را با دیگران به اشتراک میگذارم.

شاه نعمتالله ولی