غزل شمارهٔ ۵۲۸
عشق ما را سوی دریا میکشد
گوییا ما را به مأوا میکشد
دلبر ما میکشد ما را به کش
خوش بود دلبر که ما را میکشد
دل به دست زلف او دادیم و برد
و از خیالش سر به سودا میکشد
عشق سرمست است در کوی مغان
عاشقان را خوش به مأوا میکشد
میکشد هر لحظه نقشی در خیال
صورتش بر لوح اشیا میکشد
جذبهٔ او میکشد ما را به خود
این کرم بین حق تعالی میکشد
هرکجا رندی است در میخانهای
خاطر سید به آنجا میکشد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق ما را سوی دریا میکشد
گوییا ما را به مأوا میکشد
هوش مصنوعی: عشق ما را به سمت دریا میبرد، انگار که ما را به جایی امن و آرامش میرساند.
دلبر ما میکشد ما را به کش
خوش بود دلبر که ما را میکشد
هوش مصنوعی: عشق ما را به سمت خود میکشاند و چگونه خوشحالیم که محبوبمان ما را به این حال و هوا میآورد.
دل به دست زلف او دادیم و برد
و از خیالش سر به سودا میکشد
هوش مصنوعی: دل خود را به زیبایی و زلف او سپردیم و او دل را گرفت و حالا از خیال او، دائما در فکر و آرزو هستیم.
عشق سرمست است در کوی مغان
عاشقان را خوش به مأوا میکشد
هوش مصنوعی: عشق در حال نشئه و سرخوشی در محلهی مغان جریان دارد و عاشقان را با خوشحالی به سوی خود میکشد.
میکشد هر لحظه نقشی در خیال
صورتش بر لوح اشیا میکشد
هوش مصنوعی: هر لحظه تصویر صورت او در ذهنم شکل میگیرد و بر روی اشیاء به ثبت میرسد.
جذبهٔ او میکشد ما را به خود
این کرم بین حق تعالی میکشد
هوش مصنوعی: شوق و محبت او ما را به سوی خود میکشاند و این عشق به خداوند ما را به سمت او هدایت میکند.
هرکجا رندی است در میخانهای
خاطر سید به آنجا میکشد
هوش مصنوعی: هرجا که آدمی با صفا و خوشذوقی وجود دارد، دل سید به آن مکان جلب میشود و به سمت آن میکشد.

شاه نعمتالله ولی