غزل شمارهٔ ۵۱۸
خوش بود گر این دوئی یکتا شود
آفتاب حسن او پیدا شود
غیر نور او نیاید در نظر
چشم ما از نور او بینا شود
آ چشم ما به هر سو شد روان
ِآید آن روزی که آن دریا شود
بحر می گوید به آواز بلند
آنکه او از ماست با مأوا شود
عارفی کَز هر دو عالم بگذرد
بر در یکتای بی همتا شود
در خرابات مغان رندی که شد
عاقبت سر دفتر غوغا شود
هر که بوسد آن لب شیرین او
همچو سید لاجرم گویا شود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش بود گر این دوئی یکتا شود
آفتاب حسن او پیدا شود
هوش مصنوعی: اگر این دوگانگی از بین برود و یکی شود، زیبایی او مانند آفتاب نمایان خواهد شد.
غیر نور او نیاید در نظر
چشم ما از نور او بینا شود
هوش مصنوعی: جز نور او هیچ چیز دیگر در نگاه ما نمیآید و تنها از نور اوست که بینایی حاصل میشود.
آ چشم ما به هر سو شد روان
ِآید آن روزی که آن دریا شود
هوش مصنوعی: ای چشم ما به هر طرف نگاهی میکند، روزی خواهد رسید که آن دریا به جریان درآید.
بحر می گوید به آواز بلند
آنکه او از ماست با مأوا شود
هوش مصنوعی: دریا با صدای بلند میگوید که کسی که از ماست، به آرامش و امنیت خواهد رسید.
عارفی کَز هر دو عالم بگذرد
بر در یکتای بی همتا شود
هوش مصنوعی: عارفی که از تمام دنیا و جهان مادی بگذرد، به درگاه یکتای یگانه و بی همتا میرسد.
در خرابات مغان رندی که شد
عاقبت سر دفتر غوغا شود
هوش مصنوعی: در میخانهها و محافل دوستانه، کسی که در نهایت شایستگی و تجربه پیدا کرده است، به عنوان صاحبنظر و رهبر در بحثهای نشاطآور شناخته میشود.
هر که بوسد آن لب شیرین او
همچو سید لاجرم گویا شود
هوش مصنوعی: هر کسی که لبهای شیرین او را ببوسد، به مانند سید باوقار و بزرگوار به نظر میرسد.

شاه نعمتالله ولی