گنجور

غزل شمارهٔ ۵۱۳

آب چشم ما به هر سو می رود
گر به چشم ما نشینی خوش بود
چشم ما تا دید روی او به خواب
بی خیالش یک زمانی نغنود
این نصیحت گوش کن می نوش کن
در خمار افتد هر آن کو نشنود
عشق سلطانست و تخت دل گرفت
عقل مسکین چون کند گر نگرود
تخم نیکی کار و بدکاری مکن
هر که کارد هر چه کارد بدرود
عاشق رندی که او سرمست ماست
از در میخانهٔ ما کی رود
نعمت الله در خرابات مغان
هر که بیند در پی او می رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آب چشم ما به هر سو می رود
گر به چشم ما نشینی خوش بود
هوش مصنوعی: اشک‌های ما به هر طرف جاری می‌شود، اما اگر در کنار ما باشی، همین برای ما خوشایند است.
چشم ما تا دید روی او به خواب
بی خیالش یک زمانی نغنود
هوش مصنوعی: چشم ما وقتی به چهره او نگاه کرد، دیگر قادر به خوابیدن و آسودگی خاطر نبود.
این نصیحت گوش کن می نوش کن
در خمار افتد هر آن کو نشنود
هوش مصنوعی: به این نصیحت توجه کن و از آن بهره ببر، زیرا هر کسی که به آن گوش ندهد، به طور حتم دچار غفلت و نادانی خواهد شد.
عشق سلطانست و تخت دل گرفت
عقل مسکین چون کند گر نگرود
هوش مصنوعی: عشق همچون یک پادشاه است که دل را به تسخیر خود درآورده و عقل ناتوان چه باید بکند اگر به این احساس توجه کند.
تخم نیکی کار و بدکاری مکن
هر که کارد هر چه کارد بدرود
هوش مصنوعی: آنچه که کار نیک است را انجام بده و از کارهای بد پرهیز کن، زیرا هر کسی در نهایت نتیجه کارهایش را می‌بیند و عواقب اعمالش به خود او برمی‌گردد.
عاشق رندی که او سرمست ماست
از در میخانهٔ ما کی رود
هوش مصنوعی: عاشق بدمستی که در حال شادی و سرمستی است، هرگز از در میخانهٔ ما خارج نمی‌شود.
نعمت الله در خرابات مغان
هر که بیند در پی او می رود
هوش مصنوعی: هر کسی که نعمت‌های خدا را در مکان‌های خراب و بد می‌بیند، به دنبال او می‌رود.