غزل شمارهٔ ۵۰۸
چشم ما آبش به هرسو میرود
آبروی ماست بر رو میرود
میرود از چشم ما آب خوشی
همچو سیلابی که از جو میرود
دل چو دست و سر به پای او فکند
بر سر کویش به پهلو میرود
گر بیاید جان به او آید برم
ور رود پیوسته با او میرود
هرکسی کو میرود در راه عشق
گو برو خوش خوش که نیکو میرود
در هوای زلف او باد صبا
گشته سرگردان به هرسو میرود
هرکه او بنشست با سید دمی
جاودان پیوسته سر جو میرود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم ما آبش به هرسو میرود
آبروی ماست بر رو میرود
هوش مصنوعی: چشم ما هر کجا که مینگرد، نشانه شرف و آبرویمان است که در آنجا نمایان میشود.
میرود از چشم ما آب خوشی
همچو سیلابی که از جو میرود
هوش مصنوعی: آب خوشی از چشم ما میرود مثل سیلابی که از چشمه یا منبعش به سرعت خارج میشود.
دل چو دست و سر به پای او فکند
بر سر کویش به پهلو میرود
هوش مصنوعی: دل مانند دستانی است که به پای او افتادهاند؛ بر سر کوی او، به آرامی و با احترام در کنار او حرکت میکند.
گر بیاید جان به او آید برم
ور رود پیوسته با او میرود
هوش مصنوعی: اگر جانم به او بیفتد، با من خواهد آمد و اگر برود، همیشه با او خواهد رفت.
هرکسی کو میرود در راه عشق
گو برو خوش خوش که نیکو میرود
هوش مصنوعی: هرکسی که در مسیر عشق گام برمیدارد، برو و برای او خوشحال باش، زیرا او در راهی نیکو حرکت میکند.
در هوای زلف او باد صبا
گشته سرگردان به هرسو میرود
هوش مصنوعی: در هوای موی او، نسیم صبحگاهی مانند کسی که در جستجوی راهی است، به هر سمت و سو میوزد و سرگردان شده است.
هرکه او بنشست با سید دمی
جاودان پیوسته سر جو میرود
هوش مصنوعی: هرکسی که در کنار سید (فرمانروای الهی یا راهنمای معنوی) نشسته باشد، همواره در حال نوشیدن شراب (معرفت یا لذت معنوی) است.

شاه نعمتالله ولی