غزل شمارهٔ ۵۰۱
نسبت خرقه ام از پیر خرابات بود
به از این نسبت خرقه ز محالات بود
این چنین پیر مریدی و چنان میخانه
باده نوشیدن من عین عبادات بود
عشق می بازم و خاطر به خدا مشغول است
میخورم باده و جانم به مناجات بود
نامراد از در ما باز نگردیده کسی
در میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات بود
زاهد ار جنت فردوس به جان می جوید
جنت عاشق سرمست خرابات بود
سخنی از دل و دلدار بجان می گویم
سخنم از سر صدق است و کرامات بود
پیر و سر حلقهٔ ما سید بزم عشق است
قدر هر کس به کمالات و مقالات بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نسبت خرقه ام از پیر خرابات بود
به از این نسبت خرقه ز محالات بود
هوش مصنوعی: خرقهای که بر تن دارم، به خاطر ارتباطم با پیر (راهنمای روحانی) خرابات است و این نسبت برای من ارزشمندتر است از هر نسبتی که به چیزهای ناممکن و غیر واقعی تعلق داشته باشد.
این چنین پیر مریدی و چنان میخانه
باده نوشیدن من عین عبادات بود
هوش مصنوعی: زندگی کردن به سبک خاصی که در آن پیر و مرید به هم پیوند خوردهاند و نوشیدن شراب در میخانه، برای من نشاندهندهٔ نوعی عبادت و نزدیکی به حقیقت است.
عشق می بازم و خاطر به خدا مشغول است
میخورم باده و جانم به مناجات بود
هوش مصنوعی: من در عشق غرق شدهام و دل و ذهنم به یاد خداست. در حالی که شراب مینوشم، روح من به دعا و مناجات مشغول است.
نامراد از در ما باز نگردیده کسی
در میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات بود
هوش مصنوعی: هیچکس از در ما ناامید به بیرون نرفته است، در میخانهٔ ما که مرکز برآورده شدن نیازهاست.
زاهد ار جنت فردوس به جان می جوید
جنت عاشق سرمست خرابات بود
هوش مصنوعی: اگر زاهد به دنبال بهشت جاویدان باشد، عاشق شاداب و سرمست تنها در خراباتی بهشت را میجوید.
سخنی از دل و دلدار بجان می گویم
سخنم از سر صدق است و کرامات بود
هوش مصنوعی: من از دل و محبوب خودم صحبت میکنم و این کلمات از صمیم قلب است و دارای ویژگیهای خاصی هستند.
پیر و سر حلقهٔ ما سید بزم عشق است
قدر هر کس به کمالات و مقالات بود
هوش مصنوعی: پیر و پیشوای ما، سید بزم عشق، کسی است که در مهمانی عشق، مهمترین فرد به شمار میآید و ارزش هر شخص به ویژگیها و دستاوردهای او بستگی دارد.

شاه نعمتالله ولی