گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۹

آینه چندان که روشن تر بود
روی خود دیدن در او خوشتر بود
دل بود آئینهٔ گیتی نما
در نظر صاحبدلی را گر بود
خوش سر داری و ما سردار آن
بر سر دار این چنین سرور بود
گفتهٔ مستانهٔ ما دیگر است
شعر یاران دیگر آن دیگر بود
مه شود روشن به نور آفتاب
نور ما از این و آن انور بود
سر به پای خم می بنهاده ایم
تاج شاهی لایق این سر بود
نعمت الله جو که همراه خوشی است
تا تو را در عاشقی رهبر بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آینه چندان که روشن تر بود
روی خود دیدن در او خوشتر بود
هوش مصنوعی: هرچه آینه بیشتر روشن باشد، دیدن چهره خود در آن لذت‌بخش‌تر است.
دل بود آئینهٔ گیتی نما
در نظر صاحبدلی را گر بود
هوش مصنوعی: دل مانند آئینه‌ای است که دنیای اطراف را نمایش می‌دهد، اگر شخصی صاحب دل و بیدار باشد.
خوش سر داری و ما سردار آن
بر سر دار این چنین سرور بود
هوش مصنوعی: تو سر و وضع زیبایی داری و ما هم در این حال، در جایگاه فرماندهی با تو هستیم، که این گونه مقام و رفیع بودن ماست.
گفتهٔ مستانهٔ ما دیگر است
شعر یاران دیگر آن دیگر بود
هوش مصنوعی: سخن شاد و سرمستانه ما متفاوت است، اشعار دوستان از نوعی دیگر است.
مه شود روشن به نور آفتاب
نور ما از این و آن انور بود
هوش مصنوعی: ماه به واسطه نور آفتاب روشن می‌شود و نور ما نیز از این طرف و آن طرف می‌تابد.
سر به پای خم می بنهاده ایم
تاج شاهی لایق این سر بود
هوش مصنوعی: ما سرمان را به پای جام می گذاشته‌ایم، چرا که تاج شاهی برای این سر شایسته است.
نعمت الله جو که همراه خوشی است
تا تو را در عاشقی رهبر بود
هوش مصنوعی: خوشی و نعمت الهی همیشه در کنار هم هستند تا تو را در مسیر عشق هدایت کنند.