گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۱

خوش بود دردی که درمان او بود
خرم آن جانی که جانان او بود
کفر زلفش رونق ایمان ماست
کفر کی باشد که ایمان او بود
گرد عالم روز و شب گردیده ام
دیده ام پیدا و پنهان او بود
بی نشانی آیتی در شأن اوست
شأن او نام و نشان او بود
موج دریائیم و دریا عین ماست
هر چه ما داریم آن او بود
عین او در عین ما چون شد عیان
در همه عالم عیان او بود
عارفانه گفتهٔ سید بخوان
کاین معانی از بیان او بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش بود دردی که درمان او بود
خرم آن جانی که جانان او بود
هوش مصنوعی: خوشایند است دردی که راه حلی برای آن وجود دارد و دلشاد است کسی که محبوبش در کنار اوست.
کفر زلفش رونق ایمان ماست
کفر کی باشد که ایمان او بود
هوش مصنوعی: زلف‌های او زیبا و جذابیتی دارند که باعث قوت و استحکام ایمان ما می‌شوند. آیا می‌توان گفت که کفر وجود دارد وقتی ایمان او در میان است؟
گرد عالم روز و شب گردیده ام
دیده ام پیدا و پنهان او بود
هوش مصنوعی: من در طول روز و شب در دنیا گشته‌ام و دیده‌ام که او در همه حال، هم در آشکار و هم در نهان، حضور دارد.
بی نشانی آیتی در شأن اوست
شأن او نام و نشان او بود
هوش مصنوعی: وجود او ویژگی ویژه‌ای دارد که نشانی از او به حساب می‌آید؛ شأن و مقام او به نام و نشانه‌اش مرتبط است.
موج دریائیم و دریا عین ماست
هر چه ما داریم آن او بود
هوش مصنوعی: ما مانند موجی از دریا هستیم و دریا خود ما را می‌سازد. هر چیزی که داریم و هستیم، از دریا نشأت می‌گیرد.
عین او در عین ما چون شد عیان
در همه عالم عیان او بود
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت الهی در وجود ما به وضوح نمایان شد، در تمام عالم آن حقیقت به روشنی مشاهده می‌شود.
عارفانه گفتهٔ سید بخوان
کاین معانی از بیان او بود
هوش مصنوعی: بخوانید که این معانی از سخنان اوست و از عمق اندیشه عارفانه سید سرچشمه می‌گیرد.