غزل شمارهٔ ۴۸۸
نقل ما چون نقد سرمستان بود
در همه عالم از آن دستان بود
دست ما و دامن او بعد از این
خوش بود دستی کز آن دستان بود
روضهٔ ما جنت پر حوریان
بوستان شیخ در ماهان بود
چشم ما تا دید آب رو از آن
در نظر دریای بی پایان بود
هر که باشد عارف ذات و صفات
شاید ار گوئی که او انسان بود
عاشق او زنده باشد تا ابد
جان عاشق زنده از جانان بود
گر خراب است خانهٔ ما باک نیست
جای گنجش در دل ویران بود
هر که آید در نظر ای نور چشم
آن نمی گویم ولیکن آن بود
در خرابات فنا خوش ساکنیم
نعمت الله میر سرمستان بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نقل ما چون نقد سرمستان بود
در همه عالم از آن دستان بود
هوش مصنوعی: نقل ما مانند پولی است که سرمستان دارند و در تمام دنیا از آن دستاوردها صحبت میشود.
دست ما و دامن او بعد از این
خوش بود دستی کز آن دستان بود
هوش مصنوعی: دست ما و دامن او بعد از این خوش خواهد بود، به شرطی که دستان ما از آن دستانی باشد که به او تعلق دارد.
روضهٔ ما جنت پر حوریان
بوستان شیخ در ماهان بود
هوش مصنوعی: باغ ما بهشتی پر از زیباییها و دختران حور در کنار باغ شیخ در ماهان بوده است.
چشم ما تا دید آب رو از آن
در نظر دریای بی پایان بود
هوش مصنوعی: چشم ما تا زمانی که به آب نگاه میکرد، دنیا برایش وسیع و بیپایان به نظر میرسید.
هر که باشد عارف ذات و صفات
شاید ار گوئی که او انسان بود
هوش مصنوعی: هر کسی که به عمق وجود و ویژگیهایش آگاهی داشته باشد، شاید اگر بگویی او یک انسان است، درست باشد.
عاشق او زنده باشد تا ابد
جان عاشق زنده از جانان بود
هوش مصنوعی: عاشق همیشه زنده میماند، زیرا زندگی او وابسته به محبوبش است.
گر خراب است خانهٔ ما باک نیست
جای گنجش در دل ویران بود
هوش مصنوعی: اگرچه خانه ما ویران است، مهم نیست، زیرا دل ویران میتواند محل آرامش و زندگی گنجشکی باشد.
هر که آید در نظر ای نور چشم
آن نمی گویم ولیکن آن بود
هوش مصنوعی: هر کس که به چشمم میآید، نور چشمانم است. نمیگویم که او کیست، اما او همان است که باید باشد.
در خرابات فنا خوش ساکنیم
نعمت الله میر سرمستان بود
هوش مصنوعی: ما در میخانه فنا ساکن هستیم و از نعمت خداوند که ما را مست کرده، بهرهمندیم.

شاه نعمتالله ولی