غزل شمارهٔ ۴۸۱
هر که چون ما غرقهٔ دریا بود
واقف اسرار ذوق ما بود
در دو عالم هر که آن یک را شناخت
عارف یکتای بی همتا بود
مجلس عشقست و ما مست و خراب
صحبت رندان ما اینجا بود
دل به میخانه کشد عیبش مکن
میل دل دایم سوی مأوا بود
مبتلائیم و بلا را طالبیم
چون بلای خوش از آن بالا بود
چشم ما روشن به نور روی او است
این چنین چشم خوشی بینا بود
نعمت الله رند و سرمستی خوش است
گرچه با تنها بود تنها بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که چون ما غرقهٔ دریا بود
واقف اسرار ذوق ما بود
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند ما در عمق احساسات و تجربیات خود غرق شده باشد، به خوبی اسرار و لطافتهای ذوق و سلیقه ما را درک میکند.
در دو عالم هر که آن یک را شناخت
عارف یکتای بی همتا بود
هوش مصنوعی: هر کسی در این دنیا و دنیای دیگر، اگر بتواند حقیقت یگانه را بشناسد، به عنوان یک عارف بینظیر و خاص شناخته میشود.
مجلس عشقست و ما مست و خراب
صحبت رندان ما اینجا بود
هوش مصنوعی: محل گفتگو و گردهمایی عشق است و ما در حال سرمستی و شیدایی هستیم؛ همانند دوستان زندهدلی که در اینجا حضور دارند.
دل به میخانه کشد عیبش مکن
میل دل دایم سوی مأوا بود
هوش مصنوعی: دل به میخانه میرود، عیبی ندارد. میل دل همیشه به سوی آرامش و مأمن خود است.
مبتلائیم و بلا را طالبیم
چون بلای خوش از آن بالا بود
هوش مصنوعی: ما گرفتار مصیبتها هستیم و در عین حال، خود به دنبال بلاهایی هستیم که خوشایندند، زیرا آن بلاهای خوب از جانب خدای بالا میآید.
چشم ما روشن به نور روی او است
این چنین چشم خوشی بینا بود
هوش مصنوعی: چشم ما به زیبایی و روشنی صورت او خوشحال و روشن است، زیرا این چشم خوشبخت و بیناست.
نعمت الله رند و سرمستی خوش است
گرچه با تنها بود تنها بود
هوش مصنوعی: نعمتهای خداوند برای رند و سرمست بسیار دلپذیر و لذتبخش است، حتی اگر او در تنهایی باشد.

شاه نعمتالله ولی