گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸

جام گیتی نماست این دل ما
خلوت کبریاست این دل ما
در دل ما جز او نمی گنجد
روز و شب با خداست این دل ما
کُنج دل گنجخانهٔ شاه است
مخزن پادشاست این دل ما
ما و دل هر دو خواجه تاشانیم
یار همدرد ماست این دل ما
دردمندیم و درد می نوشیم
دُرد دردش دواست این دل ما
در خرابات عشق دل گم شد
تو چه دانی کجاست این دل ما
نعمت الله از دل ما جو
که بدو آشناست این دل ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جام گیتی نماست این دل ما
خلوت کبریاست این دل ما
هوش مصنوعی: این دل ما مانند جامی است که دنیا را نمایش می‌دهد و فضایی بزرگ و خالی برای اندیشه و تفکر دارد.
در دل ما جز او نمی گنجد
روز و شب با خداست این دل ما
هوش مصنوعی: در دل ما تنها جای اوست و هر روز و شب در کنار خداوند به سر می‌بریم.
کُنج دل گنجخانهٔ شاه است
مخزن پادشاست این دل ما
هوش مصنوعی: دل آدمی مانند خزانه‌داری است که در آن گنج‌ها و ثروت‌های ارزشمندی نهفته‌اند. این دل، مرکز پادشاهی احساسات و افکار است و درونش چیزهای بسیار ارزشمندی وجود دارد.
ما و دل هر دو خواجه تاشانیم
یار همدرد ماست این دل ما
هوش مصنوعی: ما و دل هر دو به نوعی در جستجوی عشق و محبت هستیم. دل ما همدرد و همراه ماست.
دردمندیم و درد می نوشیم
دُرد دردش دواست این دل ما
هوش مصنوعی: ما دچار درد و رنج هستیم و آن را تحمل می‌کنیم، زیرا نوشیدن شراب درد این دل ما را درمان می‌کند.
در خرابات عشق دل گم شد
تو چه دانی کجاست این دل ما
هوش مصنوعی: در محفل عاشقان، دل من گم شده است، تو چه می‌دانی که این دل ما اکنون کجاست؟
نعمت الله از دل ما جو
که بدو آشناست این دل ما
هوش مصنوعی: به دنبال رحمت و نعمت‌های خداوند باش، زیرا دل ما با او آشنا و پیوند دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۸ به خوانش سید جابر موسوی صالحی