غزل شمارهٔ ۴۷
از کرم بنواخت ما را یار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما
آب چشم ما به هر سو می رود
باز می گوید روان اسرار ما
منصب عالی اگر خواهی بیا
خاک ره شو بر در خمّار ما
از حباب و موج دریا آب جو
تا بیابی این همه آثار ما
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
کس نکرد انکار بر اقرار ما
رند سرمستیم و با ساقی حریف
نعمت الله سید و سردار ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از کرم بنواخت ما را یار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
هوش مصنوعی: دوست ما از روی نیکی و محبت به ما توجه کرد و به همین خاطر، کار و زندگی ما را به جلو برد و بهتر کرد.
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما
هوش مصنوعی: ما در بازار عشق، جان خود را به فروش میگذاریم و به جسم و تن خود اهمیت نمیدهیم؛ چرا که ارزش واقعی در عشق و رابطههای انسانی است.
آب چشم ما به هر سو می رود
باز می گوید روان اسرار ما
هوش مصنوعی: چشمان ما مدام اشک میریزند و این اشکها هر جا که میروند، رازهای درون ما را فاش میکنند.
منصب عالی اگر خواهی بیا
خاک ره شو بر در خمّار ما
هوش مصنوعی: اگر به دنبال مقام و مرتبه بلندی هستی، باید humble و خاکی باشی و در درِ کسی که به خوشی و لذت معروف است، فرش زمین شو.
از حباب و موج دریا آب جو
تا بیابی این همه آثار ما
هوش مصنوعی: برای اینکه از حباب و موج دریا آب را به دست آوری، به دنبال نشانههای ما بگرد.
جز یکی در هر دو عالم هست نیست
کس نکرد انکار بر اقرار ما
هوش مصنوعی: به جز خداوند، هیچ شخصی در این دو جهان وجود ندارد که بر حقیقت ما شک و تردید کند.
رند سرمستیم و با ساقی حریف
نعمت الله سید و سردار ما
هوش مصنوعی: ما شاد و سرمستیم و در کنار ساقی به مینوشی با نعمت الله، سید و سردار خود.