غزل شمارهٔ ۴۶
مرا گفت یاری که ای یار ما
اگر یار مائی بکش بار ما
برو مایه و سود دکان بمان
گرت هست سودای بازار ما
بیا قول مستانهٔ ما شنو
بخوان از سر ذوق گفتار ما
نداریم ما کار با کار کس
ندارد کسی کار با کار ما
چه بندی تو نقش خیالی به خواب
نظر کن درین چشم بیدار ما
اگر رند مست و حریف خوشی
بیابی مرادی ز خمار ما
سزاوار ما نیست هر بنده ای
بود سید ما سزاوار ما
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا گفت یاری که ای یار ما
اگر یار مائی بکش بار ما
هوش مصنوعی: دوستی به من گفت که اگر تو واقعا یار و همراه ما هستی، پس باید بار و دشواریهای ما را به دوش بکشی.
برو مایه و سود دکان بمان
گرت هست سودای بازار ما
هوش مصنوعی: اگر میخواهی، به کار خودت ادامه بده و برای خودت درآمد کسب کن، اما اگر میخواهی در بازار ما شرکت کنی، باید به دنبال آرزوها و خواستههایت بیایی.
بیا قول مستانهٔ ما شنو
بخوان از سر ذوق گفتار ما
هوش مصنوعی: بیایید سخنان شادمانه و پرشور ما را بشنوید و با اشتیاق از آنها بگویید.
نداریم ما کار با کار کس
ندارد کسی کار با کار ما
هوش مصنوعی: ما به کار دیگران ارتباطی نداریم و هیچکس هم به کار ما کاری ندارد.
چه بندی تو نقش خیالی به خواب
نظر کن درین چشم بیدار ما
هوش مصنوعی: به چه چیزهایی که تو در خواب خیال دیدهای فکر کن، در حالی که ما در این چشم بیدار به حقیقت نگاه میکنیم.
اگر رند مست و حریف خوشی
بیابی مرادی ز خمار ما
هوش مصنوعی: اگر در جمع دوستان خوشگذران و شادی باشی که سر مست و شاداباند، میتوانی از حالتی که ما دچار آن هستیم، بهرهای ببری و لذت ببری.
سزاوار ما نیست هر بنده ای
بود سید ما سزاوار ما
هوش مصنوعی: هر کسی قابلیت و شایستگی خودش را دارد، ولی آن کس که به عنوان سید و بزرگ ما شناخته میشود، برای ما شایستهتر است.