غزل شمارهٔ ۴۷۱
عاشقانی که در جهان باشند
همچو جان در بدن روان باشند
می و جامند همچو آب و حباب
موج و دریا همین همان باشند
خوش کناری گرفتهاند زَ اغیار
گرچه با یار در میان باشند
از همه پادشه نشان دارند
بینشانی از آن نشان باشند
خلق و حق را به ذوق دریابند
واقف از سر این و آن باشند
نعمتالله را به دست آور
تا بدانی که آنچنان باشند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقانی که در جهان باشند
همچو جان در بدن روان باشند
هوش مصنوعی: عاشقانی که در دنیا وجود دارند، همچون جان هستند که در بدن جریان دارد.
می و جامند همچو آب و حباب
موج و دریا همین همان باشند
هوش مصنوعی: این جمله نشان میدهد که می و جام به نوعی با آب و حباب دریا ارتباط دارند و در واقع میتواند اشاره به هماهنگی و پیوند عمیق این عناصر داشته باشد. آب و حباب به عنوان نشانههایی از زندگی و طبیعی بودن، به وجهی جاودانه و همیشگی از همین حالت در می و جام اشاره میکند. به عبارت دیگر، می و جام همواره با هم هستند و وجود آنها به مانند وجود آب و حباب در دریا به هم وابسته است.
خوش کناری گرفتهاند زَ اغیار
گرچه با یار در میان باشند
هوش مصنوعی: آنها در کنار هم خوشحال و شاداب هستند، حتی اگر دیگران در کنارشان باشند، احساس نزدیکی و دوستی با یار واقعی خود دارند.
از همه پادشه نشان دارند
بینشانی از آن نشان باشند
هوش مصنوعی: همه پادشاهان نشانههایی دارند، اما خود نشان، نشانی ندارد.
خلق و حق را به ذوق دریابند
واقف از سر این و آن باشند
هوش مصنوعی: مردم و خداوند را با ذوق و سلیقه خود بشناسند و بدانند که آگاهی آنها از این و آن به چه اندازه است.
نعمتالله را به دست آور
تا بدانی که آنچنان باشند
هوش مصنوعی: نعمتالله را جستجو کن تا بفهمی که وضعیت و موقعیت چیزها چگونه است.