غزل شمارهٔ ۴۷۰
بیا ای یار و بر اغیار میخند
بنوش این جام و با خمار میخند
یکی ایمان گزید و دیگری کفر
تو مؤمن باش و با کفار میخند
یکی با تو نعم گوید یکی لا
تو با اقرار و با انکار میخند
چو دنیا نیست مأوای حکومت
دلا بر ریش دنیادار میخند
زبان بربند و خامش باش در عشق
مشو بی زار و بر آزاد میخند
بیا چون نعمتالله ناظر حق
ببین دیدار و بر دیدار میخند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا ای یار و بر اغیار میخند
بنوش این جام و با خمار میخند
هوش مصنوعی: بیا ای دوست، با هم به دشمنان بخندیم. این جام را بنوش و با حالتی شاداب لبخند بزن.
یکی ایمان گزید و دیگری کفر
تو مؤمن باش و با کفار میخند
هوش مصنوعی: یک نفر به ایمان روی آورده و دیگری به کفر. تو که مؤمن هستی، باید با کافران با خوشی و خنده رفتار کنی.
یکی با تو نعم گوید یکی لا
تو با اقرار و با انکار میخند
هوش مصنوعی: یکی از افراد با تو به طور مثبت و شاداب صحبت میکند و دیگری به طور غیرمستقیم و با تردید در مورد تو اظهار نظر میکند و به نوعی میخندد.
چو دنیا نیست مأوای حکومت
دلا بر ریش دنیادار میخند
هوش مصنوعی: وقتی دنیا جای امن و مناسبی برای حکومت نیست، به دنیاداران بخند و به آنها اشکال بگیر.
زبان بربند و خامش باش در عشق
مشو بی زار و بر آزاد میخند
هوش مصنوعی: سکوت کن و در عشق حرف نزن، زیرا ممکن است دلی را آزرده کنی. بر خواستههای خود بخند و از آزادیات لذت ببر.
بیا چون نعمتالله ناظر حق
ببین دیدار و بر دیدار میخند
هوش مصنوعی: بیا مانند نعمتالله، که نظارت و توجه خداوند را دارد، به تماشای دیدار بپرداز و از آن دیدار خوشحال باش.