گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۸

ساقیی جام سوی ما آورد
نزد ما خوشتر است از ما ورد
چشم ما روشن است و روشن باد
کابرویی به روی ما آورد
عاشقان دُرد درد می‌ نوشند
این چنین درد کی خورد بی درد
عشق او مرد مرد می ‌جوید
مرد عشقش کجا بود نامرد
عقل اگر پند می ‌دهد مشنو
چه شنوی وعظ واعظ دم سرد
ساغر می مدام می نوشم
به ازین جام باده باید خورد
رند مستی که ذوق ما دریافت
آفرین خدا به سید کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیی جام سوی ما آورد
نزد ما خوشتر است از ما ورد
هوش مصنوعی: ساقی یک جام به سمت ما آورد و این برای ما از هر چیزی که گفتیم و شنیدیم، خوشایندتر است.
چشم ما روشن است و روشن باد
کابرویی به روی ما آورد
هوش مصنوعی: چشم ما درخشان است و امیدوارم که زیبایی به زندگی ما بیافزاید.
عاشقان دُرد درد می‌ نوشند
این چنین درد کی خورد بی درد
هوش مصنوعی: عاشقان برای عشق و احساسات عمیق‌شان به زحمت و رنج می‌افتند، چون این عشق به آنها درد و رنج می‌دهد. اما دیگران که درد و رنج را تجربه نکرده‌اند، نمی‌توانند این احساسات را درک کنند و از آن لذت ببرند.
عشق او مرد مرد می ‌جوید
مرد عشقش کجا بود نامرد
هوش مصنوعی: عشق او، تنها به دنبال مردان واقعی می‌گردد، اما کجا می‌توان عشقش را پیدا کرد وقتی که مردانگی در کار نیست؟
عقل اگر پند می ‌دهد مشنو
چه شنوی وعظ واعظ دم سرد
هوش مصنوعی: اگر عقل به تو نصیحت می‌کند، به آن گوش نده و از سخنان واعظی که بی‌احساس است نپذیر.
ساغر می مدام می نوشم
به ازین جام باده باید خورد
هوش مصنوعی: من همیشه از جامی که در دست دارم می‌نوشم، اما بهتر است که از این لیوان شراب بنوشم.
رند مستی که ذوق ما دریافت
آفرین خدا به سید کرد
هوش مصنوعی: شخصی که در حال مستی است و به خوبی احساسات ما را درک کرده، خداوند به او لطف و عطای ویژه‌ای کرده است.