غزل شمارهٔ ۴۶۶
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
روی خود بر روی ما نیکو نهاد
جان به عاشق می دهد معشوق ما
این چنین رسم نکویی او نهاد
پیر ما بزم خوش مستانه ای
گر نظر داری ببین تا چون نهاد
عشق سرمست است و میگوید سخن
گفتگوی عقل را یک سو نهاد
جان ما آئینه گیتی نما است
ساده دل با دوست رو بر رو نهاد
خوش بهشت جاودان دارد چو ما
هر که با خاک درش پهلو نهاد
نعمتالله را به عالم عرضه کرد
در دل عشاق جست و جو نهاد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
روی خود بر روی ما نیکو نهاد
هوش مصنوعی: اشکهای ما به سمت هر کسی جاری میشود، اما زیبایی آن تنها بر چهره خودمان میتابد.
جان به عاشق می دهد معشوق ما
این چنین رسم نکویی او نهاد
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر عشقش جانش را به معشوق میدهد، زیرا معشوق اینطور بر محبت و بخشندگی خود تأکید دارد.
پیر ما بزم خوش مستانه ای
گر نظر داری ببین تا چون نهاد
هوش مصنوعی: پیر ما، در محفل خوش مستی، اگر نگاه کنی، ببین که چگونه این مراسم برگزار شده است.
عشق سرمست است و میگوید سخن
گفتگوی عقل را یک سو نهاد
هوش مصنوعی: عشق شاد و سر بهراه است و میگوید که باید از گفتگوهای منطقی و عقلانی فاصله گرفت.
جان ما آئینه گیتی نما است
ساده دل با دوست رو بر رو نهاد
هوش مصنوعی: روح ما مانند آینهای است که جهان را به نمایش میگذارد؛ سادهدل با دوست روبرو شده و ارتباطی صادقانه برقرار کرده است.
خوش بهشت جاودان دارد چو ما
هر که با خاک درش پهلو نهاد
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار خاک در این باغ قرار گیرد، خوشبختانه از بهشت جاودان برخوردار خواهد بود.
نعمتالله را به عالم عرضه کرد
در دل عشاق جست و جو نهاد
هوش مصنوعی: نعمتالله را به دنیا نشان داد و در دل عاشقان به دنبال او گشت.