گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴

خوش چشمهٔ آبی است روان در نظر ما
سیراب شده خاک در از رهگذر ما
ما آب حیاتیم روانیم به هر سو
سرسبزی باغ خضر است در نظر ما
میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات جهانست
شاید که جهانی به سر آید به در ما
نوریست که در دیدهٔ مردم شده پنهان
روشن بتوان دید ولی در نظر ما
مستیم و نداریم خبر از همه عالم
اینست خبر هر که بپرسد خبر ما
در آینهٔ دیدهٔ سید نظری کن
تا باز نماید به تو روشن بصر ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش چشمهٔ آبی است روان در نظر ما
سیراب شده خاک در از رهگذر ما
هوش مصنوعی: چشمهٔ خوش آب و رنگی در نظر ما جاری است و خاکی که از حضور ما سیراب شده، نشان از زنده‌دل بودن آن دارد.
ما آب حیاتیم روانیم به هر سو
سرسبزی باغ خضر است در نظر ما
هوش مصنوعی: ما همچون آب حیات هستیم که به هر طرف جریان داریم و در نظر ما باغ خضر پر از سرسبزی و زیبایی است.
میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات جهانست
شاید که جهانی به سر آید به در ما
هوش مصنوعی: میخانهٔ ما محل برآورده شدن نیازها و خواسته‌های جهان است. شاید روزی فرا برسد که همهٔ جهان به در این میخانه بیایند.
نوریست که در دیدهٔ مردم شده پنهان
روشن بتوان دید ولی در نظر ما
هوش مصنوعی: نوری وجود دارد که برای مردم خود را پنهان کرده، اما اگر خوب نگاه کنیم، می‌توانیم آن را ببینیم؛ هرچند در دید ما این طور نیست.
مستیم و نداریم خبر از همه عالم
اینست خبر هر که بپرسد خبر ما
هوش مصنوعی: ما در حال خوشی هستیم و از هیچ‌چیز در دنیا خبر نداریم؛ این همان خبری است که هر کسی درباره‌ی ما بخواهد سوال کند.
در آینهٔ دیدهٔ سید نظری کن
تا باز نماید به تو روشن بصر ما
هوش مصنوعی: به آینهٔ چشمان سید نگاه کن تا روشنی بینایی ما را به تو نشان دهد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۴ به خوانش سید جابر موسوی صالحی