گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳

خوش آب حیاتی است روان در نظر ما
عالم همه سیراب شد از رهگذر ما
از دیدهٔ ما آب روانست به هر سو
امید که جاوید بماند اثر ما
عمریست که در گوشهٔ میخانه مقیمیم
رندان همه سرمست فتاده به درما
ما غرقهٔ دریای محیطیم چو ماهی
ما را تو به دست آور و می جو خبر ما
سودا زدهٔ زلف پریشان نگاریم
تا در سر آن زلف چه آید به سر ما
خوش نقش خیالیست در این خلوت دیده
روشن بتوان دید ببین در نظر ما
هر میوه که در جنت اعلی نتوان یافت
از نعمت الله طلب و ز شجر ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آب حیاتی است روان در نظر ما
عالم همه سیراب شد از رهگذر ما
هوش مصنوعی: آب خوشی که زندگی‌بخش است، در نظر ما جاری است و به خاطر ما، تمام جهان سیراب شده است.
از دیدهٔ ما آب روانست به هر سو
امید که جاوید بماند اثر ما
هوش مصنوعی: از نظر ما، آب روان به هر طرف می‌رود و ما امیدواریم که نشانه و تأثیر ما برای همیشه باقی بماند.
عمریست که در گوشهٔ میخانه مقیمیم
رندان همه سرمست فتاده به درما
هوش مصنوعی: سال‌هاست که در گوشهٔ میخانه زندگی می‌کنیم و همهٔ رندان مست و خوشحال در کنار ما هستند.
ما غرقهٔ دریای محیطیم چو ماهی
ما را تو به دست آور و می جو خبر ما
هوش مصنوعی: ما در دریا غرق شده‌ایم مانند ماهی، تو ما را پیدا کن و از حال و روز ما بگو.
سودا زدهٔ زلف پریشان نگاریم
تا در سر آن زلف چه آید به سر ما
هوش مصنوعی: عاشق درگیر زلف‌های نامرتب معشوق است و منتظر است ببیند چه سرنوشتی برای خودش در ارتباط با آن زلف‌ها رقم خواهد خورد.
خوش نقش خیالیست در این خلوت دیده
روشن بتوان دید ببین در نظر ما
هوش مصنوعی: در این سکوت و تنهایی، تصویر زیبایی در ذهن ما شکل گرفته است که با چشمان روشن می‌توان آن را دید. این تصویر را در نظر ما مشاهده کن.
هر میوه که در جنت اعلی نتوان یافت
از نعمت الله طلب و ز شجر ما
هوش مصنوعی: هر میوه‌ای که در بهشت برین نتوان یافت، از نعمت خداوند طلب کن و از درخت ما بگیر.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش سید جابر موسوی صالحی

حاشیه ها

1390/07/05 22:10
هما

خیلی زیباست...

1396/07/14 22:10
شایگان

با درود و سپاس، لطفاً در انتهای بیت سوم ”درما” به ”در ما” تغییر داده شود.
رندان همه سرمست فتاده به درِ ما