غزل شمارهٔ ۴۳۸
آتش عشقش خوشی در ما گرفت
بعد از آن در جملهٔ اشیا گرفت
رند سرمستیم در کوی مغان
محتسب را کی بود بر ما گرفت
آن دل سرمست این دیوانگان
مو به مو از زلف او سودا گرفت
عاشق ثابت قدم می جست از آن
عشق او معشوق ما ، ما را گرفت
گفتهٔ مستانهٔ ما فاش شد
در خرابات مغان غوغا گرفت
خوش بلائی می کشیم از عشق او
کار ما از عاشقی بالا گرفت
نعمة الله از همه عالم برید
درگه یکتای بی همتا گرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آتش عشقش خوشی در ما گرفت
بعد از آن در جملهٔ اشیا گرفت
هوش مصنوعی: عشق او چنان در دلهای ما شعلهور شد که بعد از آن، تاثیرش بر همهٔ چیزها احساس شد.
رند سرمستیم در کوی مغان
محتسب را کی بود بر ما گرفت
هوش مصنوعی: ما در حال شادی و مستی در محلهی میخانه هستیم و برای ما اهمیتی ندارد که نگهبان و محتسب چه نظارتی بر ما دارند.
آن دل سرمست این دیوانگان
مو به مو از زلف او سودا گرفت
هوش مصنوعی: دل شاد و سرمست این دیوانگان بهطور کامل تحت تأثیر زلف او قرار گرفته و در فکر و خیالات او غرق شده است.
عاشق ثابت قدم می جست از آن
عشق او معشوق ما ، ما را گرفت
هوش مصنوعی: عاشق با اراده و استقامت به دنبال عشق خودش بود، اما آن عشق، یعنی معشوق، ما را نیز تحت تأثیر قرار داد و به ما پیوست.
گفتهٔ مستانهٔ ما فاش شد
در خرابات مغان غوغا گرفت
هوش مصنوعی: سخنان شگفتانگیز و سرشار از شور و حال ما در میخانهی سرمستان به بلا و جنجال تبدیل شد.
خوش بلائی می کشیم از عشق او
کار ما از عاشقی بالا گرفت
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق او سختیها و رنجهای زیادی را تحمل میکنیم، اما این عشق باعث شده است که ما به مقامی بالاتر از عشق برسیم.
نعمة الله از همه عالم برید
درگه یکتای بی همتا گرفت
هوش مصنوعی: نعمت خداوند از تمام موجودات جدا شد و به درگاه یکتای بیهمتا نزدیک شد.